خیلی وقته که یک روز جدید رو آپدیت نکردم. میترسم مجبور شم اسمش رو بذارم «یک سال جدید»
یه مدت که نمینویسی، کلا دیگه خیلی سخت میشه نوشتن. شاید بهتر باشه بگم سختتر میشه، چون به نظر من «نوشتن» – اگه نخوام از کلمه “سخت” استفاده کنم – در کل کار آسونی هم نیست.
کاش میشد مثل حافظ ناظری (فرزند استاد شهرام ناظری عزیز) که هر از چندگاهی فقط یه استوری سلفی از خودش میذاره و با فالوورهاش یه سلام و احوالپرسی چند ثانیهای میکنه تا نشون بده که هستش، حتی بعضی وقتها حرفی هم نمیزنه فقط چند ثانیهای به دوربین نگاه میکنه و میره، میشد وبلاگ رو هم بهروز کرد.
حالا امیدوارم بتونم بیشتر بیام و گاهی یه چیزهایی بنویسم.
فعلا میخواستم بگم، داشتم به این فکر میکردم که مدل ذهنی و نوع جهانبینی ما آدمها، جدن چقدر میتونه توی کیفیت زندگی ما تاثیرگذار باشه.
طوری که فکر میکنیم، مدلی که احساس میکنیم، طریقی که دنیا رو میبینیم، و جوری که نظرمون رو ابراز میکنیم میتونه زندگی ما و حتی شاید زندگی اطرافیان ما رو تحت تاثیر قرار بده.
من معتقدم که یکی از اصلیترین هدفهای ما در زندگی، باید این باشه که مدل ذهنی و جهانبینی مثبتتر و قدرتمندتری برای خودمون بسازیم،
مدل ذهنیای که ما رو به حرکت وا میداره، بهمون قدرت میبخشه، تواناییهامون رو بهمون یادآوری میکنه، و ما رو به سمت چیزهایی که توی زندگیمون میخواهیم ترغیب و هدایت میکنه.
همچنین مهمه که اطرافمون رو با آدمهای دوستداشتنی پر کنیم که با مدل ذهنی و جهانبینی مثبتشون به طور مستقیم یا غیرمستقیم توی این مسیر از ما پشتیبانی و با ما همراهی میکنند.
خانم شهرزاد. نوشته ی شما، الهام بخش بود برای من.
مخصوصاً اون قسمت که نوشته اید “مدل ذهنی ای میخوایم که ما رو به حرکت وا داره.”
به گمانم در این زمانه و در این مملکت، شرایط طوری است رفتن به سمت “انفعال”، بسیار محتمله.
بنابراین داشتن مدل ذهنی ای که شما بهش اشاره کردین، بسیار کلیدی و مهم هستش.
ممنونم.
خیلی خوشحالم از این بابت محسن عزیز.
مرسی که نظرت رو برام نوشتی.
خیلی باهات موافقم. توی مسیر زندگی و به خصوص توی یه سری شرایط خاص از جمله همین شرایطی که خودت اشاره کردی، داشتن و تقویت چنین مدل ذهنیای و مهمتر اینکه در اثر سختیهای راه رنگ نبازه، خیلی میتونه برای ادامه دادن در مسیر خواستههامون موثر و الهامبخش باشه.