یکی از آهنگها یا شاید بهتر باشه بگم یکی از تصنیفها و آوازهایی که من با صدای استاد شجریان بسیار دوستش دارم و گاهی هم (به خصوص صبحها) میاد توی ذهنم و با خودم زمزمهاش میکنم این هست:
صبح است ساقیا…
(با آهنگسازی استاد پرویز مشکاتیان و اجرای گروه عارف) (+)
در کنار شگفتانگیز بودن این موسیقی، و آواز استاد شجریان (که البته تازه از دقیقه ۸:۰۵ شروع میشه!) – و به نظر من اگر خود حافظ زنده بود و میشنید، از انتقال پیامش به این شیوه و با این لحن و آواز و موسیقی، بینهایت لذت میبرد – مدل ذهنی حافظ هست که به نظر من به خصوص در این غزل ستودنی است.
بیایید قبل از اینکه به موضوع اصلی حرفم برسم، کل این غزل زیبا را با هم بخوانیم:
صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن / دور فلک درنگ ندارد شتاب کن
زان پیشتر که عالم فانی شود خراب / ما را ز جام باده گلگون خراب کن
خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد / گر برگ عیش میطلبی ترک خواب کن
روزی که چرخ از گل ما کوزهها کند / زنهار کاسه سر ما پرشراب کن
ما مرد زهد و توبه و طامات نیستیم / با ما به جام باده صافی خطاب کن
کار صواب باده پرستیست حافظا / برخیز و عزم جزم به کار صواب کن
و اما نکته طلایی این غزل و آواز، به گمان هم همان بیت آخر است.
آنجا که میسراید:
کار صواب باده پرستیست حافظا / برخیز و عزم جزم به کار صواب کن
من به این فکر میکردم که باده پرستی را میتوانیم برای خودمان به این صورت مفهومپردازی کنیم:
هر کاری که با توجه به روحیات و تمایلات و خواستهها و اهداف و دغدغههای هر کدام از ما به ما کمک کند تا – علیرغم تمام شرایط مایوسکنندهای که این روزها دور و برمان را احاطه کرده – زندگی قشنگتر، شادتر، رضایتبخشتر، و بامعناتری را تجربه و زندگی کنیم.
یا به قول انگلیسیزبانها یک زندگی fulfillment را تجربه کنیم. (عاشق این واژه هستم)
(مفهوم fulfillment در مریام وبستر: feeling happiness and satisfaction) (+)
شاید بشود گفت اینکه، در کل یک زندگی و زنده بودنِ کامل و عمیق را تجربه کنیم.
پس بیایید به جای اینکه با فکر کردن و گیر افتادن در مشکلات گرانشیمان (اصطلاحی که در کتاب «زندگی خود را طراحی کنید» مطرح شده و به مشکلات یا ناراحتیهایی اشاره میکند که قدرت تغییرشان را نداریم و چارهای جز پذیرش و کنارآمدن با آنها نداریم) قلب و روح و وجودمان را فرسوده کنیم و وقت و انرژی و توانمان را به هدر بدهیم،
برخیزیم و عزم جزم به کار صواب کنیم،
که همان باده پرستی است.
(البته با همان مفهومپردازی خودمان)