حواس پنجگانه ی معروف – که پُل ارتباطی ما با جهان اطراف و حتی دنیای درون مان هستند – را همگی می‌شناسیم:
بویایی – بینایی – شنوایی – چشایی – لامسه
هریک از ما ممکن است در یکی از این حواس، قوی تر و در دیگری ضعیف تر باشیم.
همانطور که متمم هم یکبار ما را با پُستِ:
عادتها و تجربه‌ها: برای تقویت حواس پنج گانه خود چه کرده‌اید؟
به فکر کردن در این مورد واداشت؛
ما می‌توانیم در جهت قوی تر کردن حس یا حس‌هایی که در آنها ضعف داریم و دوست داریم یا نیاز داریم که در آنها توانمندتر شویم؛ کارهایی انجام دهیم.
اگر به تمرین‌های آن درس نگاه کنید، متوجه میشوید که هر یک ازدوستان متممی‌مان هم از وضعیت هر یک از حواس پنجگانه ی خود و اینکه چه کارهایی می‌توانند برای بهبود حس‌های ضعیف تر خود انجام دهند، حرف زده اند.
از اینکه بگذریم،
از آنجایی که من در مورد خودم، حس میکنم و فکر کنم بارها هم بهم اثبات شده است که تقریباً در حس بینایی، نسبت به سایر حس‌ها ضعیف تر هستم و گاه، واضح ترین شیء ای که در مقابل چشمانم وجود دارد را نمی‌بینم! فکر میکنم بهتر است با انجام تمرین‌هایی، این حس را در خودم تقویت کنم.
خوشبختانه در راستای بحث گوسفندنگری به خواندنِ کتاب، با تمرین جالب و آسانی در این رابطه از دنیل پینک در کتاب ذهن کامل نو، آشنا شدم که قصد دارم این تمرین را به طور مرتب، در هر فضایی که به آن نگاه میکنم، انجام دهم.
دنیل پینک، آن تمرین را (که به گفته ی او برای تقویت استعداد ذاتیِ «همنوایی» موثر است) اینگونه مطرح می‌کند:
[su_quote]فضای منفی قسمتی از تصویر است که اغلب، آن را نادیده می‌گیریم.
بنابر این چشم‌هایتان را آموزش دهید که آن را ببیند.
وقتی قدم میزنید یا فروشگاهی را نظاره میکنید یا مجله ای را ورق میزنید، به آن چه برجسته است خیره شوید و چیزی را که در بین، فراتر، و پیرامونِ آن است بررسی کنید.
آگاه بودن از فضای منفی، چگونگی نگاه شما به پیرامونتان را تغییر می‌دهد و فضای مثبت را در مرکز توجه شما قرار می‌دهد؛
در عین حال، روشی برای حیرت کردن است.
به عنوان مثال، بر روی بسته ای مربوط به شرکت «هرشی کیسس»، در میان همه چیز، فضای منفی نامتظر و شگفتی یافتم.
آن را می‌بینید؟[/su_quote]
راستش را بخواهید، من هر چه به این لوگو در کتاب نگاه کردم، آن فضای منفی نامنتظر و شگفت در میان همه چیز را نیافتم!
البته یک حدس ای میزنم، اما نمیدانم چقدر درست باشد.
من لوگویی از برند Hershey’s Kisses را در اینجا می‌گذارم که البته دقیقاً مشابه ی تصویری نیست که دنیل پینک از این برند در کتابش گذاشته بود.
ببینید شما می‌توانید از این تصویر، یا اگر کتاب ذهن کامل نو را دارید، از توی خودِ کتاب (صفحه: ۲۰۱) فضای منفی نامنتظر و شگفتی را در میان آن بیابید؟
اما باید بگویم، جای خوشحالی است که البته در لوگوی فدرال اکسپرس:
که دنیل پینک، پیش تر در این کتاب به آن اشاره کرده بود، موفق شدم فضای منفی جالب و خلاقانه ای را در فضای منفیِ میانِ همه چیز، بیابم. 🙂
بگذارید به شما نگویم که آن فضای جالب ای که متوجه ی آن شدم چه بود.
ببینید شما هم متوجه میشوید؟
خوشحال می‌شوم اگر آن را پیدا کردید (و همچنین فضای منفی لوگوی Hershey’s Kisses را)، اینجا برای من و دوستانتان هم بنویسید.
بسیار جالب بود و فکر کنم که حتما بخوام این کتاب رو تا آخر بخونم. تحلیلتون هم جالب بود از لوگو.
خیلی برام جالب بود دوست دارم این کتاب رو زودتر تهیه کنم. ممنون از اینکه معرفی خوبی داشتید.
دوست عزیز.
خیلی از این بابت خوشحالم و امیدوارم این کتاب دوست داشتنی رو تهیه و مطالعه کنید.
و لطفاً منتظر مطالب بیشتری باز در خصوص این کتاب در یک روز جدید هم باشید که میکوشم به زودی منتشر کنم. 🙂
چقدر عالی که این کتاب رو معرفی کردی 🙂
پستت رو که خوندم حس کردم من هم خیلی نیاز دارم بهش.
: )
ممنونم شهرزاد ِ عزیز
ساقی عزیز.
ممنونم از توجهت و خوشحالم که این پست رو دوست داشتی و برات مفید بود.
باز هم ازش بیشتر مینویسم و امیدوارم اون پست‌ها رو هم بخونی و برات مفید باشن. 🙂
شهرزاد عزیز ، دوست متممی
لحظاتتون سبز و پر از آرامش
ممنون که دوباره تیکه‌هایی از این کتاب رو یادآوری کردید . منم خیلی وقت پیش این کتاب رو خوندم و کلی مطلب جدید و جالب ازش یاد گرفتم.
شاد ، پیروز و پاینده باشید
رایتینا (چه اسم قشنگی گذاشتین برای وب سایت تون 🙂 و سایت بسیار خوبی دارین)
دوست عزیز متممی.
خیلی ممنونم از توجه تون به این وبلاگ.
باز هم از این کتاب مینویسم.
شما هم همیشه شاد و موفق باشید.
تمرین بسیار جالبیه شهرزاد جان.
راستش وقتی این کتاب رو خوندم، یه مقدار روی لوگو زوم کردم ولی چیزی متوجه نشدم ولی الان با دقت بیشتری جهت کشف اون فضای منفی به لوگوی Kisses نگاه کردم.
لوگوی اول: دو حرف آخر یعنی e و s به شکلی در کنار هم قرار گرفتن که انکار دارن همدیگه رو بوس می‌کنن. حرف‌های s هم به نظرم به صورت یه کله‌ایه که داره می‌خنده یا لبخند می‌زنه.
لوگوی دوم: اون فلش سفیده که جهتش به سمت راسته.
امیدوارم درست دیده باشم و حدس زده باشم 😉
عالی بود طاهره جان. آفرین. 🙂
راستش توی لوگوی Hershey’s kisses من هم این تصویر بوسه مانند، رو یه مقدار حس کردم اما هی زود از چشمم می‌پرید و زود توی نگاهم محو میشد. بعد گفتم شاید جزو توهمات ذهنِ من باشه. 🙂
درضمن، به نظرم بهتر بود طراح این لوگو، کلا اون یه خورده فضای بین اون دو حرف e و s رو هم حذف می‌کرد. ؛)
مرسی که برام نوشتی. 🙂
در مورد فدرال اکسپرس فکر کنم اون فلشی هست که توسط دو حرف Ex ساخته شده.
در مورد Hershey’s kisses هم شاید تناسب شکل لوگو و بسته‌بندی باشه.
در مورد فدرال اکسپرس، من هم فلش رو دیدم و جالبه که سرعت ارسال بسته‌های پستی( کاری که فدرال اکسپرس انجام میده) رو برای بیننده تداعی میکنه.
مرسی که نوشتی 🙂