امروز، وقتی به متمم رفتم، و هنوز لاگین نکرده بودم و پشت درِ بسته اش منتظر ورود بودم؛ تابلوی جدیدی بر سردرِش، توجهم را جلب کرد.
روی آن نوشته شده بود:
[su_quote]
متمم یعنی محل توسعه مهارتهای من.
متمم، مجموعهای از مقالههای آموزشی نیست. بلکه یک ابزار یادگیری است که به شما کمک میکند به تدریج، با مطالعه، حل تمرین، یادگیری از دوستانتان و در یک کلام، وقت گذاشتن منظم برای خودتان، دانش و مهارتهای خود را در مدیریت و زندگی توسعه دهید.
[/su_quote]
جمله به جمله اش برایم، آشنا و دوست داشتنی بود،
و فکر کردم این چند جمله – در کنار فایل پی دی اف «متمم چیست؟» – چقدر خوب میتوانند در کنار هم، متمم را بهتر و دقیق تر به دیگران – مخصوصاً به آنهایی که تازه با آن آشنا میشوند – معرفی کنند:
- متمم، مجموعهای از مقالههای آموزشی نیست
- بلکه یک ابزار یادگیری است
- که به شما کمک میکند به تدریج، با مطالعه، حل تمرین، یادگیری از دوستانتان
- و در یک کلام، وقت گذاشتن منظم برای خودتان
- دانش و مهارتهای خود را در مدیریت و زندگی توسعه دهید.
اگر چه تنها چند کلمه در این متن، بولد شده بودند؛ اما به نظر من، تک تک کلمههای این متن کوتاه، ارزش بولد شدن را داشتند!
*****
اتفاقاً دیروز هم در مروری کوتاه، یکی از درسهای ارش آفرینی متمم را میخواندم:
ارزش چیست و تعریف ارزش و ارزش آفرینی در کسب و کارها چگونه است؟
این درس میگفت:
[su_quote]ارزش و ارزش آفرینی زمانی معنا پیدا میکند که ما به شکلی، کیفیت زندگی دیگران را بهتر کنیم. این کار ممکن است یک بهبود کوچک در کیفیت زندگی میلیونها نفر باشد یا یک بهبود بزرگ در کیفیت زندگی یک نفر. [/su_quote]
و در جای دیگری، به نکته ی جالب دیگری اشاره کرده بود:
[su_quote]کسی که هدف خود را بهبود زندگی دیگران قرار میدهد، نه تنها از کار خود رضایت دارد، بلکه اگر هوشمند باشد، باید بتواند و میتواند دیگران را متقاعد کند که برای این بهبود کیفیت زندگی، هزینه هم پرداخت کنند![/su_quote]
همان طور که حدود سه چهار سال پیش، این درس را برای اولین بار خوانده بودم؛ اینبار هم با خواندنش، و البته بهتر و شفاف تر و مطمئن تر، به یاد خودِ متمم افتادم.
*****
فکر میکنم، اگر درسهای زیادی از متمم را خوانده باشید، تا به حال متوجه شده اید یا با کمیدقتِ بیشتر، میتوانید متوجه شوید که در موارد و حوزههای مختلفی همچون استراتژی محتوا، برند و برندسازی، تفکر نقادانه، پرورش تسلط کلامی و …. متمم، خود مثال و مصداق روشنی از بسیاری از آموزهها و درسهایی است که در اختیار ما میگذارد.
با خودم فکر کردم چه خوب است که ما هم – به عنوان متممی– مصداقها و مثالهای روشنی برای بعضی از این درسها و آموزهها در زندگی شخصی یا شغلیِ خود باشیم.
شهرزاد حرفهای طاهره را که خواندم با خودم گفتم متمم برای هر کسی دستاوردها و خروجیهای مختلفی داشته. ممکنه یکی براش پول مهم است و اینکه از درسهای متمم منافع مالی کسب کنه و دیگری براش لذت یادگیری داشته باشه. ولی یکی از دستاوردهایش به قول طاهره دوستان خوب و از زبان تو “کامونیتی” که ایجاد شده که در بستر این کامونیتی که برپایه اعتماد ساخته شده خیلی کارها میشه کرد. به نظرم بعد شبکهسازی متمم را جزو دستاوردهای تلاشمون تو متمم ببینیم و صرفاً به ارزش ریالی یا تغییر رفتار خودمون تمرکز نکنیم. درسته اینها هم مهم هستند ولی به نظرم ایجاد یک شبکه دوستی هم دستاورد کمینیست.
باهات موافقم علی جان.
به نظر من دستاوردهای شخصی متمم برای هر کدوم از ما میتونه به نوعی و به شکلی متفاوت از دیگری باشه، و برای هر کدوم مون ارزش و اعتبار خاص و ارزشمند و دوست داشتنیِ خودش رو داشته باشه، متفاوت با دیگری.
و البته همونطور که شما هم تاکید کردی، بودن توی کامیونیتی باارزشی مثل متمم و برخورداری از امکانات مختلف و همچنین پتانسیل ای که در درونش هست هم، دستاورد مشترکِ همه ی ما ست، که خیلی خوبه قدرش رو بدونیم.
شهرازد جان.
با جملهی آخری که گفتی کاملاً موافق هستم.
بهنظرم خیلی مهمه حالا که این همه متمم برای ما مهم هست و دوستش داریم و ازش این همه جیزهای خوب و مفید یادگرفتیم، در عمل هم این دانستههای خودمون رو استفاده کنیم و هیچوقت یادمون نره که اگه چنین بستری نبود خیلی از ماها، دهها سال دیگه هم با هم آشنا نمیشدیم که بخواهیم از همدیگه این همه چیزهای خوب یاد بگیریم و حسهای خوب و قشنگ به هم بدیم و زندگی با کیفیت بهتری رو تجربه کنیم.
من که وجود متمم رو مثل یه نعمت توی زندگیم میبینم و ثانیه به ثانیهای که توی متمم وقت میذارم برام ارزشمند هست 🙂
همینطوره طاهره جان.
به نظر من هم، ما خیلی خوش شانس بودیم که متمم رو پیدا کردیم و الان عضو چنین کامیونیتی هستیم که میتونیم هم از خودش، هم از درسهاش، هم از معلمش، و هم از دوستان متممیمون، خیلی چیزها یاد بگیریم و دنیامون رو بزرگتر کنیم.
تاثیرات درسها و مطالب و کلاً فضای متمم رو گاهی خودمون در ریزترین اجزای زندگیمون هم میتونیم حس کنیم؛ حتی اگه توسط دیگران، قابل مشاهده یا قابل لمس یا قابل درک نباشه.
اگر چه به عقیده ی من، با تمام این اوصاف، ما هنوز تازه، اول راه هستیم و هنوز راه بسیار درازی گاهی پر از فراز و نشیب و سنگلاخ تا رسیدن به مقصود، در پیش داریم که مطمئناً به دقت و توجه و مراقبت و استقامت و پشتکار و تلاش زیادی از طرف ما نیاز داره.
به نظر من، اصلاً راه آسونی نیست، اما با همه ی سختیهاش، لذتبخش هست… 🙂