نمیدونم برای شما هم پیش اومده؟
گاهی در کسری از ثانیه، بخشی از یک فیلم، یا آهنگ یا ترانه یا شعری رو که قبلاً یا حتی خیلی قدیمها شنیده بودیم یا خونده بودیم، یکدفعه در ذهنمون به یاد میاریم.
برای من این موضوع، تقریباً زیاد پیش میاد:
مثلاً یک صحنه از خونهی قدیمیبچگیم، یک صحنه از یک فیلم، یک تیکه از یک آهنگ، یک تیکه از یک ترانه و …
بدون اینکه قبلش اصلاً بهش فکر کرده باشم یا تازگیها جایی برام یادآوری شده باشه.
هر وقت اینجور میشه، احساس میکنم مغز، مثل این دستگاههای گرامافون قدیمیمیمونه – البته خودم ندیدیم، شنیدم –
که هر بار یک صفحه بصورت اتوماتیک و تصادفی در جایگاه مخصوص قرار میگرفته؛
و در اون لحظه، سوزن گرامافون با لمس صفحه، شروع به پخش محتوای اون میکرده.
این مقدمه رو گفتم که بگم دیروز یکبار دیگه باز هم این موضوع رو تجربه کردم و این بار یکدفعه این قطعه شعر، توی ذهنم صدا کرد:
(که بعد با جستجو در وب متوجه شدم از شیخ بهایی هست (+))،
پیوسته متصل ساز، ایوار را به شبگیر، شبگیر را به ایوار
عجب عبارت زیبا و عجیبی هم هست.
اون هم با صدای زیبای شهرام ناظری نازنین که قدیم وقتی نوجوون بودم این آهنگ (لقای دلدار) رو توی آلبوم «کیش مهر» که برادرم خریده بود،
و اونموقعها، هر وقت از گوش دادن به آهنگهای داریوش دل میکَند 🙂 توی خونه زیاد میذاشت، شنیده بودمش.
اصلاً دیگه خیلی وقت هم بود که نشنیده بودمش یا جایی دیگه اصلاً برام یادآوری نشده بود،
که دیروز به طرز عجیبی به یاد آوردمش.
جدن این مغز، عجب چیز عجیبیه.
حالا جالب اینجاست که اونموقعها من فکر میکردم شهرام ناظری میگه: ایوان!
و حالا که بعد از سالها یادم افتاد و در وب جستجو کردم، درستش رو فهمیدم و به خودم گفتم:
“بابا جان… ایوار، نه ایوان!”
و برام جالب شد ببینیم ایوار اصلاً یعنی چی؟
و متوجه شدم، ایوار به معنی رفتن یا حرکت کردن یا سفر کردن به هنگام غروب بوده.
و در مقابل، شبگیر به معنی رفتن یا سفر کردن به هنگام سحر یا سپیدهدم.
البته خیلی دلم میخواست و کنجکاو شدم بدونم: چرا شیخ بهایی از ساربان میخواسته که به خاااطرِ خدا، ایوار را به شبگیر و شبگیر را به ایوار متصل کند؟
اما هر چه جستجو کردم موردی که توضیح قشنگ و مشخصی در این زمینه داده باشه نیافتم.
حدس میزنم شاید او از ساربان میخواسته که دیدار دلدارش رو که احتمالاً از او دور بوده – در هر زمان از روز برای او میسر کنه.
البته این فقط یک حدسه.
احتمالاً دوستانی مثل آیدا گلنسایی عزیز (+)، بهتر و دقیق تر، بتونن در این زمینه نظر بدن. 🙂
اما باز همهی اینها رو گفتم،
که به این بهانه این شعر زیبا با صدای دوست داشتنی شهرام ناظری (و با آهنگسازی محمد جلیل عندلیبی) رو اینجا بذارم،
و اگر دوست داشتید شما هم به اون گوش بدید.
شاید شما هم مثل من، از شنیدنش لذت ببرید.
(راستی. من عاشق این لحظه یِ ۶:۳۷ آهنگم که صدای شهرام ناظری اوج میگیره)
آتش به جانم افکند، شوق لقای دلدار / از دست رفت صبرم، ای ناقه پای بردار
ای ساربان، خدا را؛ پیوسته متصل ساز / ایوار را به شبگیر، شبگیر را به ایوار
در کیش عشقبازان، راحت روا نباشد / ای دیده اشک میریز، ای سینه باش افگار
هر سنگ و خار این راه، سنجاب دان و قاقم / راه زیارت است این، نه راه گشت بازار
با زائران محرم، شرط است آنکه باشد / غسل زیارت ما، از اشک چشم خونبار
ما عاشقان مستیم، سر را ز پا ندانیم / این نکتهها بگیرید، بر مردمان هشیار
در راه عشق اگر سر، بر جای پا نهادیم / بر ما مگیر نکته، ما را ز دست مگذار
در فال ما نیاید جز عاشقی و مستی / در کار ما بهائی کرد استخاره صد بار
من نظر کاوه رو پسندیدم منظور باید کوتاه شدن زمان باشد.
دکتر شریعتی یه متن داره که میگه:درشگفتم که سلام،آغاز هر دیدار است.اما در نماز پایان است.شاید این بداندمعناست که پایان نماز آغاز یک دیدار است. فک میکنم این بیت هم بااین شکل معنی بده که متصل گردان ایوار را به شبگیر یعنی منی که این راه دنیوی رو پیمودم وبه ایوار این دنیا رسیدم از خدا میخوام که من به شبگیرمتصل کنه منظور وصال یاره ایوار را به شبگیر شبگیر را به ایوار
سلام.چقدرعالی وزیبااجراکرده استادشهرام ناظری..هنوزبیش ازسی واندی سال که متناوب گوش میدهم هنوزتازگی داره وکیش مهرسرشارازشوروامیدهست…ممنون ازشما
همانطور که گفتید ایوار که در لری به آن ایوار ه میگوید یعنی عصر و شبگیر که در لری به آن شوگیر میگویند یعنی شبانه . عاشق منتظر از ساربان میخواهد که در میان سفر روزانه و شبانه فاصله نیندارد استراحت نکند و پیوسته براند تا وی زودتر به لقای دلدار برسد
بله. در زبان ما (کوردی) واژه «ایوار» همچنان استفاده میشه، و به معنای هنگام غروب و سر شب استفاده میشه
سلام . بنده هم مثل شما یکباره این شعر به ذهنم خطور کرد و دنبال معنی ایوار و شبگیر بودم که به صفحه شما رسیدم من هم در خوابگاه دانشگاه سال ۶۲ و۶۳ با آهنگهای شجریان و ناظری تمرین حل میکردم. خیلی متشکرم .
سلام. خیلی خوشحالم که گوگل شما رو برای یافتن این معنی، به اینجا هدایت کرد. 🙂
جالبه. من هم توی خوابگاه خیلی از درسها و تمرینهای دانشگاه رو با آهنگهای شجریان و شهرام ناظری حوندم و حل کردم.
یکی از اونها که خیلی خوب در خاطرم هست، “آسمان عشق” شجریان بود. یادش بخیر.
ممنون که برام نوشتین دوست عزیز.
یکی از قشنگترین کارهای آقای ناظری است
همینطوره. این واقعا یکی از زیباترین کارهای استاد شهرام ناظری هست.
شادی هستم
ما لرها یه مثال داریم که میگیم : شب رو میزنه دَمِ روز ، روزو میزنه دَمِ شب ؛ اینجام منظوراز اتصال ایوار و شبگیر سعی و تلاش بی وقفه است جهت رسیدن به مقصود.
ممنون شادی عزیز بخاطر توضیحی که دادی.
جالب بود.
ممنونم از یادآوری این آهنگ زیبا و همچنین کلمه ایوار که در شهر میناب در استان هرمزگان که کشاورزی و نخلستان بخصوص رونق زیادی در قدیم داشته کلمه ایوار در معنای بارور کردن درخت نخل هم بکار میرفته
خواهش میکنم.
نیلوفر عزیز. خیلی ازت ممنونم بخاطر اطلاعات خوبی که در مورد کلمه ایوار در فرهنگ مردم میناب، بهمون دادی.
خیلی جالب بود برام.
ممنون.
🙂 کلی خاطره برام زنده شد..با کیش مهر انتگرال حل میکردم ،انتگرال حل کردمی!
یادش بخیر، انتگرالهای سه گانه 🙂
سخت، ولی شیرین بود.
ای جان…ایوااار را به شََََ َ َبگیر..شَ ََ َبگیر رااا به اییییواااار… پس پس رفتم تا قلب روزگار جوانی! مرسی از محملی که پیش آوردی شهرزاد جان!
فک کنم میخواسته بگه برای استراحت هم نایست و پیوسته برو به سمت یار
نجمه.
عالی بود تفسیرت از این جمله. عااااالی. 🙂
کیف کردم. بذار یه بار دیگه، من هم اینجا بنویسمش:
“فک کنم میخواسته بگه برای استراحت هم نایست و پیوسته برو به سمت یار”
فکر کنم همینه 😉
خوشحالم که برام نوشتی رفیق! 🙂