“تـقـصـیـر تـو نـیـسـت
هـر چـه هـسـت زیـر سـر پـایـیـز اسـت
کـه بـه نـسـیـمـی عـقـل را مـی ربـایـد
تـا دل، بـی اگـر و امـایـی
تـنـگ تـو شـود …”
” آ.گلوتاریس “
پیش نوشت:
این پست رو من در ۱ مهر, ۱۳۹۶نوشته و منتشر کرده بودم.
توی این روزهای پایانی تابستان و به خصوص در این دو روز اخیر که تا رفتن به پیشواز پاییز زیبا و دوست داشتنی چیزی دیگه باقی نمونده، متوجه شدم که این پست از بین پستهای وبلاگم، بیشترین بازدید از طریق گوگل رو داشته و به عبارتی این روزها در یک روز جدید، ترند شده! 🙂
برای همین، تصمیم گرفتم دوباره اون رو در این اولین ساعاتِ اولین روز پاییز امسال هم منتشر کنم.
شاید خواندنش برای شما هم جالب و آموزنده باشه.
راستی. حالا که این چند خط رو به این پست، اضافه کردم؛ فکر میکردم خوبه که سری هم به مطلب یادگیری کلمه ی Fall در متمم (از سری مطالب یادگیری زبان انگلیسی) بزنیم و نکتهی کوچک و مفیدی که در انتهای اون درس، بهش اشاره شده رو هم بخونیم.
پارسال که این پست رو منتشر کرده بودم گفته بودم (و بذارید الان هم بگم) :
به بهانه ی رسیدن پاییز دوست داشتنی، دوست داشتم دو مطلب مرتبط با پاییز را که یکی در وب فارسی و دیگری در وب انگلیسی خواندم و برای خودم بسیار جالب و خواندنی و آموزنده بود، اینجا با هم بخوانیم.
اولین مطلب: چرا پاییز دو نام دارد؟
راستی، آیا شما هم تا به حال به این موضوع فکر کرده بودید که چرا هر یک از فصلهای سال به زبان انگلیسی فقط یک نام دارند؛
اما پاییز، دو نام دارد؟
تابستان = summer
زمستان = winter
پاییز = fall و autumn
در این مطلب جالب و خواندنی، این موضوع را تا حدی متوجه شدم که اگر علاقمند باشید، با هم بخوانیم:
قبل از اینکه پاییز به نامهای fall یا Autumn نامگذاری شود، با Harvest یعنی «فصل برداشت» یا «هنگام درو» نامیده میشد.
در حالی که نامهای مدرن summer (تابستان) و winter (زمستان)، حدود ۱۰۰۰ سال است که برروی این دو فصل نامگذاری شده است،
نامهای fall و spring مدت زیادی نیست که از نامگذاری شان میگذرد و به اندازه تابستان و زمستان، ثابت نبوده است.
این تا حدودی به این دلیل است که در گذشته، این دو فصل، نسبت به فصلهای تابستان و زمستان به عنوان فصلهای ثانوی و فرعی محسوب میشده است.
برای هر دو فصل – بهار و پاییز – نامهای مختلفی استفاده میشد.
در اواخر قرن هجدهم، کسانی که به زبان انگلیسی صحبت میکردند کمتر به اینکه یک سال باید دارای چهار فصل باشد فکر میکردند، و تمرکزشان، بیشتر روی گرمترین و سردترین بخشهای سال بود.
حتی وقتی از پاییز حرف میزدند، دقیقا نمیدانستند که این پاییز در کدام زمانِ سال قرار دارد،
و در اینکه پاییز دقیقا در چه زمانی از سال شروع میشود و در چه زمانی خاتمه مییابد نیز توافق چندانی وجود نداشت.
در قرنهای ۱۲ و ۱۳، بهار با نامهای lent یا lenten نام برده میشد و پاییز با نام harvest یا فصل برداشت.
تا اینکه حدود قرن شانزدهم، واژه ی autumn از زبان فرانسه قرض گرفته شد، اما آنچنان متداول نشد.
اما واژههای Spring و fall به احتمال زیاد در رابطه با یکدیگر محبوبیت پیدا کردند و مورد استفاده ی عموم قرار گرفتند.
هر دوی آنها در قرن شانزدهم پدید آمدند و به این شکل بودند:
spring of the leaf به معنای رویش برگها (بهار)
fall of the leaf به معنای ریزش برگها (پاییز)
و به زیبایی، یکدیگر را تکمیل میکردند.
اما به مرور، در طی چند صد سال بعد، آن عبارات طولانی، خلاصه و کوتاه گردیدند و به fall و spring تغییر شکل یافتند.
شاید کمیعجیب باشد که چرا هنوز واژه ی زائد autumn همچنان برای فصل پاییز مورد استفاده قرار میگیرد.
ظهور autumn و پیدایش fall تقریبا در یک زمان صورت گرفت؛
وقتی که بریتانیاییها به قاره ی آمریکا پا گذاشتند و در واقع یکی از نخستین نقل قولهای دیکشنری انگلیسی آکسفورد از «سر والتر رالی» (Sir Walter Raleigh) است که یکی از اولین کاشفان انگلیسی آمریکای شمالی بود.
او در شعری با عنوان:
«پاسخ نیفن به چوپان»، (“The Nymph’s Reply to the Shepherd”)
که سروده ی خودِ اوست؛ از کلمه autumn در مقابلِ spring، استفاده میکند.
شاید این واژه، از آن زمان در ایالات متحده، متداول شد.
جالب است بدانید که برادران فاولر (Fowler) که در پادشاهی انگلیس، به ضدِ آمریکاییها مشاوره میدادند، احساس بدشان را اینگونه، با بیان برتری fall نسبت به autumn، اظهار کردند:
“fall از autumn بهتر است.
به هر حال: کوتاه است؛ ساکسون است (مثل نامهای سه فصل دیگر)؛
زیبا و بدیع است؛
و برای هر کسی که از این واژه استفاده کند، مشخص میکند که از چه چیزی مشتق شده است، نه فقط برای محققان زبان و اعضای فرهنگستان، مثل autumn.”
(منبع: ?Why Is Autumn the Only Season With Two Names)
***
دومین مطلب: “راز عاطفی چهار فصل سال” در ایران
نویسنده به زیبایی، ما را با شگفتیهای این چهار فصل سال – و به طور خاص: بهار و پاییز – همراه میکند، که واقعاً حیفم آمد حالا که در حال و هوای آغاز پاییز هستیم، آن را با شما به اشتراک نگذارم.
بیایید چند خطی از آن را با هم بخوانیم:
“جالب است بدانیم که در روستاها، تغییر فصل نسبت به شهرها بیشتر احساس میشود.
در روستاها تغییر فصلها با وجود و هستی انسان روستایی پیوند دارد.
هر فصل برای انسان روستایی شادی و اندوه و امید حسرت خاص خود را دارد.
بهار، احساس شورانگیزی و گذرا بودنِ شادابی و جوانی؛
تابستان، احساس پخته گی و رسیدن و نتیجه کار؛
پاییز، احساس دارندگی و بی نیازی از خوراک (پاییز فصل جمع شدن غله است)؛
و زمستان، احساس سخت کوشی، تجربه دشواربودن زندگی، بردباری و تجربه تکرار آسودگیها و سختیها را در پی دارد.
بنابر این رازهای عاطفی انسان (امید و حسرتهای انسان) نهفته در چهار فصل سال است.
از این نگاه، خاستگاه صورت تفکر انسان به خصوص خاستگاه صورت تفکرهای ادبی و هنری انسان، چهار فصل سال است.
در صورت تفکر اساطیری و هستی شناسانه ایرانی، طبیعت در چهار فصل سال، بازتاب و پیامد هنری و وجودی برای انسان داشته است که بنا به گذشت زمان و تغییر زندگی روایتها درباره چهار فصل سال فراموش شده است؛
فقط دو روایت از بازتاب و پیامد چهار فصل سال در زندگی انسان ایرانی بجا مانده است که جشن نوروز و جشن مهرگان است.
جشن نوروز و جشن مهرگان، جدایی از هر مناسبت بشری دگر، بیانگر پیامد و بازتاب راز عاطفی طبیعت در فصلهای سال به ویژه در فصل بهار و پاییز است.
فصل بهار، فصل رویش و زنده شدن جهان است،
و فصل پاییز، نتیجه این رویش است که میوه و دانه میرسد و غله جمع میشود.
بنابر این جشن نوروز، جشن زایش و رویش است، و جشن مهرگان جشن گردآوری غله و دانه است.”
نویسنده ی این نوشته، خاطره ی زیبایی از زندگی خود در روستا تعریف میکند، که شاید خواندنش برای شما هم شیرین و جالب باشد:
“هنگامیکه در روستا زندگی میکردم، با آنکه مردم در پاییز، جشنی بنام جشن مهرگان برگزار نمیکرد اما ماه مهر/ میزان، ماه جشن بود؛
گندم درو میشد، خرمن میشد، کوبیده میشد، دانه از کاه جدا میشد؛
بعد راش گندم به شکل خاص تنظیم میشد، میگذاشتند که راش گندم برای یک شب در خرمن بماند؛
پگاه همان شب که سپیده میدمید، مردی نسبتا سالخورده، راش گندم را با تشریفات و مراسمیخاص چپه میکرد که توام با هیاهو، پختن غذاهای خاص و دادن گندم به عنوان هدیه (کیپسند) به کودکان و غریبان بود.
نمیدانم واژه «کیپسند» مربوط به کدام زبان است و به صورت خاص چه معنایی داشته باشد، اما کیپسند دادن، جزیی از مراسم چپه کردن راش گندم بود.
کیپسند دادن فقط هدیه نبود، بلکه بخشی از مراسم برگزاری جشن غله بود و به نوعی به برکت غله و به حاصل دادن کشت ارتباط داشت.
پاییز در روزگار گذشته انسان، جایگاه خاص و هستی شناسانه داشته است،
زیرا فصل گردآوری غله و دانه بوده است که این جایگاه خاص و هستی شناسانه پاییز در برگزاری جشن مهرگان بازتاب یافته است.
بهار و پاییز به نوعی آغاز و انجام کشت و کار است.
در بهار دانه سبز میشود و در پاییز دانه میدهد.
اگر نوروز جشن رویش دانه است؛ مهرگان جشن گردآوری دانه و غله بوده است.
بهتر است فرهنگهای خوب را (که بیانگر فرهنگ سپاس گزاری از خوبیها و نعمتهای طبیعت است) پاس بداریم و فراموش نکنیم.
جشن نوروز و جشن مهرگان، سپاس گزاری از طبیعت و بیانگر مناسبتِ هستی شناسانه ی انسان و طبیعت است؛
یعنی طبیعت و مواظبت از طبیعت را به یاد انسان میآورد که در روزگار معاصر به این یادآوری میگویند:
حفاظت از محیط زیست.”
منبع عکسها: پینترست
پی نوشت:
اگر دوست داشتید، سری هم به این پست بزنید: باز هم یک پاییز طلایی دیگر
بسیار متن زیبا و تا حدودی جامع بود
جالب بود. ممنون
تمایل به تبادل لینک سایتتون با سایت بنده رو دارین؟
از مطلب آموزنده ای که منتشر کرده اید ممنونم .امید وارم همیشه موفق باشید.
لطف دارید دوست عزیز.
من هم از توجه شما به این مطلب ممنونم.