الهام بخش

دعایی که فراموش کردم (از پائولو کوئیلو)

دعایی که فراموش کردم (از پائولو کوئیلو)

در خیابان‌های سان پائولو قدم می‌زدم که دوستی به نام ادینیو، بروشور کوچکی به من داد که نامش «تقدس فوری» بود.

بروشور چهار رنگ بود و روی کاغذ عالی چاپش کره بودند. در آن به کلیسا یا فرهنگ یا فرقه خاصی اشاره نکرده بودند، فقط یک دعا بر آن چاپ شده بود.

چیزی که به حیرتم انداخت این بود که یک نفر زیر آن دعا را امضا کرده بود و آن شخص خودم بودم! اوایل دهه ی ۱۹۸۰ منتشر شده بود، پشت جلد یک کتاب شعر. فکر نمی‌کردم این دعا در برابر زمان تاب بیاورد و اصلاً فکرش را نمی‌کردم که به آن شکل اسرارآمیز به دستم برسد؛ اما وقتی آن را دوباره خواندم، شرمنده نشدم که آن را نوشته ام.

حالا که در آن بروشور چاپ شده بود و حالا که دیگر به نشانه‌ها اعتقاد داشتم، فکر کردم از فرصت استفاده کنم و دوباره منتشرش کنم. امیدوارم هر خواننده ای تحریک شود و دعای مخصوص به خودش را بنویسد و برای خودش و دیگران طلب همان چیزی را بکند که برایش بسیار مهم است. این گونه، ارتعاش مثبتی در قلبمان به وجود می‌آوریم و این ارتعاش به تمام محیط اطراف ما گسترش می‌یابد.

دعا چنین است:

دعا

خداوندا، از شک‌های ما مراقبت کن. زیرا شک، شیوه ای برای نیایش است. و شک است که ما را به رشد وا می‌دارد، چرا که وا می‌داردمان که بی ترس، به پاسخ‌های بی شمارِ یک پرسش بنگریم. و تا این امر ممکن باشد.

خداوندا، از تصمیم‌های ما مراقبت کن، زیرا که تصمیم شیوه ای برای نیایش است. به ما شهامت ببخش، تا پس از شک بتوانیم میان دو راه یکی را برگزینیم. که «آری» ما همواره «آری» باشد و «نه» ما همواره «نه». که وقتی راهی برگزیدیم، دیگر به پشت سر ننگریم و نگذاریم پشیمانی، روح ما را ویران کند. و تا این امر ممکن باشد.

خداوندا، از اعمال ما مراقبت کن، زیرا عمل، شیوه ای برای نیایش است. کار ی کن تا نان روزانه ی ما، بهترین ثمره ای باشد که درون خویش داریم. که بتوانیم پس از کار و عمل، اندکی از عشقی را که دریافت می‌کنیم، نثار کنیم. و تا این امر ممکن باشد.

خداوندا، از رویاهای ما مراقبت کن. چرا که رویا داشتن شیوه ای برای نیایش است. کاری کن تا فارغ از سن و سال و شرایط، شعله ی مقدس امید و پایداری را در قلب خود روشن نگاه داریم.  و تا این امر ممکن باشد.

خداوندا، همواره به ما شیفتگی ببخش. زیرا شیفتگی، شیوه ای برای نیایش است. شیفتگی است که ما را به آسمان و زمین می‌پیوندد، به بزرگسالان و کودکان، و به ما می‌گوید آرزو مهم است و سزاوارِ تلاش ما. شیفتگی است که به ما می‌باوراند همه چیز ممکن است، اگربه  آنچه می‌کنیم، کاملاً متعهد باشیم. و تا این امر ممکن باشد.

پروردگارا، از زندگی ما مراقبت کن، زیرا زندگی یگانه راهی است که برای تجلی معجزه ی تو داریم. باشد که زمین، همچنان بذر را گندم کند و ما همچنان گندم را نان کنیم. و این ممکن است، تنها اگر عشق بورزیم، هرگز تنها نمانیم. همراهی ات را همواره ارزانیِ ما کن و همراهی کن مردان و زنانی را که شک دارند، عمل می‌کنند، رویا می‌بینند، شیفته اند و زندگی می‌کنند، به گونه ای که انگار هر روزشان، سراسر وقف جلالِ توست.

آمین.

پائولو کوئیلو

از کتاب: چون رود جاری باش

ترجمه: آرش حجازی

2 دیدگاه در “دعایی که فراموش کردم (از پائولو کوئیلو)

    1. سلام دوست خوبم.
      خیلی ازت ممنونم که باعث شدی اون خاطره ی قشنگ دوباره به یادم بیاد. خودم هم با خوندنش دوباره احساساتی شدم…
      اول که لینک رو گذاشته بودی، گفتم یعنی چه کامنتی بوده، که توش چنین چیزی گفته بودم؟! …. اصلا یادم به اون کامنت نبود.:)
      و یادآوری خیلی دلچسبی بود. خیلی ازتون ممنونم.
      خوشحالم که از طریق اون لینک به اینجا هم سر زدی و … امیدوارم اشکهات همیشه از سر شوق باشه … 🙂

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *