الهام بخش, بهانه‌ای برای نوشتن

فرصتهای چند ثانیه ای برای نیکی

فرصتهای چند ثانیه ای برای نیکی

تا حالا چند بار یا چندین بار شده که یک فرصت چند ثانیه ای! … بله تنها چند ثانیه ای و در خیلی از موارد، غیر قابل بازگشت برای نیکی کردن و دادن حس خوب به دیگران رو از دست داده اید و بعد بخاطرش حسرت خورده اید؟

بیایید سه نمونه رو با هم مرور کنیم:

۱- وقتی با اتوموبیل در حال رانندگی هستیم و به عابر پیاده ای که آماده ی رد شدن از خط عابر پیاده است، با گذاشتن پا روی گاز و افزودن به سرعت مون، اجازه عبور نمیدیم و وقتی رد شدیم، قیافه ی اون شخص و نگاهی که در اون لحظه به ما انداخت که در صورت توقف از ما قدردانی کنه، میاد جلوی چشممون و حسرت می‌خوریم که ای کاش، ای کاش فقط چند ثانیه رو توقف کرده بودم و می‌گذاشتم اول او رد بشه و این حس خوب هر چند کوچک رو به اون آدم و همچنین به خودم می‌دادم… و می‌دونیم که به احتمال خیلی زیاد دیگه غیر ممکنه که تا آخر عمرمون اون آدم رو ببینیم که بخواهیم این موقعیت رو جبران کنیم و دفعه بعدی وجود نداره که فقط چند لحظه ماشین رو جلوی پای او متوقف کنیم تا اینبار او بتونه زودتر از ما از خط عابر پیاده عبور کنه …

۲-  وقتی به یک فروشگاه مواد غذایی کوچک برای خرید میریم و با فروشگاهی بسیار تمیز و شیک و با سلیقه روبرو میشیم و خیلی خوب متوجه می‌شیم که فروشنده چقدر تمام تلاشش رو کرده که مشتری از چند دقیقه بودن در اون محیط و خرید کردن لذت ببره؛ فقط اقلام مورد نظر رو بر می‌داریم  و خیلی خشک و رسمی‌حساب می‌کنیم و می‌آییم بیرون. و بعد که از اونجا دور میشیم با خودمون حسرت می‌خوریم که ای کاش از فروشگاه زیبای او تعریف کرده بودم و ازش بخاطر ارزشی که برای مشتریانش قائل شده بود، قدردانی کرده بودم و می‌گفتم که چقدر از چند دقیقه گشت و گذارم توی اون محیط و خرید اقلامی‌که بهشون نیاز داشتم لذت بردم تا او هم حس بهتری پیدا کنه و بدونه که این کارش دیده شده و حداقل برای یکی از مشتریانش مهم بوده و با دلگرمی‌بیشتری به این کار بپردازه …

۳- وقتی در خیابان میخواهیم آدرس جایی رو بپرسیم و از بین دو نفر که کنار هم ایستاده اند و یکی از آنها رفتگر اون محله هست؛ بدون اینکه به او نگاهی بیندازیم، بلافاصله به سراغ اون آدم دوم به نظر خودمون متشخص! میریم و همونطور که اون رفتگر، نگاهش به سمت ماست، از اون آدم دوم، خیلی محترمانه سوالمون رو می‌پرسیم و خیلی محترمانه ازش تشکر و خداحافظی می‌کنیم. و وقتی به سمت مقصدمون  راه می‌افتیم، با خودمون فکر میکنیم که ای کاش، ای کاش این سوال رو به جای اینکه از اون آدم بپرسم، از اون رفتگر که داشت به من نگاه می‌کرد و شاید دلش میخواست بتونه راهنماییم کنه، می‌پرسیدم. کاش همین سوال رو خیلی محترمانه از او می‌پرسیدم و خیلی محترمانه از او تشکر می‌کردم. شاید دیگه هیچوقت و هیچ کس از او سوال و آدرسی نپرسه که حس ارزش بیشتری رو نسبت به خودش از آشنایی با اون محل پیدا کنه و شاید دیگه هیچوقت برای خود من هم چنین موقعیتی پیش نیاد که با اینکار هم به او و هم به خودم برای روزی که ممکنه برای هردوی ما سخت و خسته کننده باشه، حس خوبی داده باشم …

حالا خوب فکر کنید …

نمونه‌های خیلی زیادی رو برای این فرصت‌های چند ثانیه ای و در خیلی از موارد، غیر قابل بازگشت برای نیکی کردن؛ میشه پیدا کرد.

بیایید این فرصت‌ها رو از دست ندهیم …

2 دیدگاه در “فرصتهای چند ثانیه ای برای نیکی

  1. با تشکر از مطلب خوبتان
    راننده ای که ۱۲ آبان ۹۳ روز تاسوعا، به پدر من زد و ،علیرغم اینکه خودش می گوید علامت دادم که تصمیم بگیرد و او دست بلند کرد ولی متاسفانه نه سرعتش را پایین آورد و نه ترمز کرد، حتی به خود زحمت نداد که به اورژانس تماس بگیرد و جان دادن او را ۱/۳۰ ساعت نظاره کرده نمیدانم چگونه جواب خواهد داد. صحبت از ثانیه گذشته، اخلاق در جامعه ما مرده،

    1. خیلی متاسفم دوست عزیز …
      بله همینطوره. اگر هر کسی در حال هر کاری یا فعالیتی که هست، اخلاقیات و انسانیت و عشق به سایر موجودات چه انسان و همنوعان خودش و چه هر موجود زنده دیگری رو مدنظر داشته باشه، میتونیم دنیای آرومتری داشته باشیم…
      ممنونم که به اینجا سر می‌زنید و ممنون از کامنت خوبتون…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *