در بسیاری از پروژهها یا حوزههای تخصصی مثل مدیریت یا صنعت یا حتی در حرفه یا در شغل، با بسیاری از مدلها و نظریهها و تکنیکهای مختلفی آشنا میشویم؛
که اگر کمیهوشمندانه تر به آنها نگاه کنیم،
و سعی کنیم استراتژیک فکر کنیم؛
متوجه میشویم که به کمک آنالوژی، میتوانیم از بسیاری از آنها، به نوعی الهام بگیریم و از آنها در بهبود زندگی شخصی مان بهره ببریم.
یکی از آنها «چرخه دمینگ» میباشد که شاید در پروژهها یا فریم وُرکهایی مانند ITIL، یا حتی در مقالات یا کتابهای تخصصی؛ با نام و کارکرد آن آشنا شده باشید.
ماهیت چرخه دمینگ، «بهبود مستمر» است.
بهبودی که قرار نیست، تا وقتی که سیستم به حیات خود ادامه میدهد، از کار بیفتد یا متوقف شود.
البته این پست قصد ندارد به ارائه ی توضیحات تخصصی در مورد این چرخه بپردازد یا وارد جزییات آن شود. که اگر علاقمند بودید، میتوانید خودتان درباره ی آن بیشتر تحقیق کنید.
اما خوب است بدانیم که چرخه دمینگ، یا Deming Wheel توسط پروفسور ادوارد دمینگ دانشمند آمریکایی که یکی از شناختهشدهترین افراد در حوزه ی کیفیت میباشد، مطرح شد.
گفته میشود: او در واقع کسی است که نظام کیفیتی فعلی ژاپن را بعد از جنگ جهانی دوم پیریزی کرد.
چرخه دمینگ، از چهار مرحله ی زیر تشکیل شده است:
PLAN (برنامه ریزی کردن)
DO (اقدام کردن – انجام دادن)
CHECK (چک کردن – نتایج را ارزیابی کردن)
ACT (عمل کردن بر اساس نتیجه ای که در مرحله Check به دست آمده بود)
به همین خاطر است که چرخه دمینگ را PDCA (مخفف کلمات ابتدایی هر یک از این چهار مرحله) مینامند.
PDCA در هر پروژه ای، میتواند تضمین کند که اگر شما در طول زمان، با این چرخه جلو بروید؛ میتوانید به کارایی و کیفیت لازم برسید.
چرخه دمینگ در هر فعالیت و فرآیندی، قابل پیاده سازی است.
پس چرا از آن، در زندگی و در فعالیتهای شخصی مان استفاده نکنیم و به کمک این چرخه، زندگی مان را به طور مستمر، بهبود نبخشیم؟
۱- اهدافمان را تعیین کنیم. منابع ارزشمند زندگی مان را شناسایی کنیم. برای فعالیتهایمان برنامه ریزی کنیم. (PLAN)
۲- بر اساس هدفها و برنامه ریزی مان، مشاهده کنیم، دست به اقدام بزنیم و دادههای موردنیاز را جمع آوری کنیم. (DO)
۳- مرتب، خودمان را مورد سنجش قرار دهیم و نتایج اقدامهایمان را آزمایش و ارزیابی کنیم. مدام بررسی کنیم که آیا اقدامات ما، ما را به هدفهای زندگی مان نزدیک میکنند یا نه. در هر گام از خود بپرسیم: آیا ما داریم در مسیر درست، قدم بر میداریم؟ (CHECK)
۴- بر اساس ارزیابیهای پیشین، اقدامات اصلاحی لازم را انجام دهیم. و در جهت بهبودِ مداوم فعالیتهایمان – در راستای هدف و برنامه ریزی – عمل کنیم. (ACT)
(اگر به تغییری نیاز هست، تغییر دهیم، اگر چیزی باید اصلاح شود، اصلاح کنیم. اگر چیزی باید حذف شود، حذف کنیم. اگر چیزی باید اضافه شود، اضافه کنیم. اگر نتیجه، بر اساس اقدام قبلی مورد قبول بود، بر همان اساس ادامه دهیم و …)
بگذاریم تا این چرخه، چرخ زندگی مان را جلو ببرد،
و با بهبود مستمر فعالیتها و روندهای زندگی مان، کمک کند تا به اهداف و خواستههای زیبای مان، نزدیک و نزدیک تر شویم.
چه بسا توانستیم، با این چرخه، حتی از شیبهای زندگی مان نیز، راحت تر بالا برویم.
وبلاگ شما را مرتب دنبال میکنم.
هر چند فرصت نمیشه همیشه نظرم بذارم.
با سپاس.
خوشحالم از این بابت و ممنونم از لطف تون.
همینکه بدونم شما دوست عزیز، این وبلاگ رو مرتب دنبال میکنید و براتون قابل استفاده هست، باعث خوشحالی و افتخار منه.
سلام شهرزاد:)
بهبود نمیتونه مستمر نباشه. شاید چیزی امروز میگیم بهبود است فردا نتونیم بگیم بهبوده(خودم نفهمیدم چی گفتم:)).
منظورم این هست که معیار که امروز در مرز بهبودی هست فردا ، این معیار دیگه معیار بهبود نباشه معیار پایه باشد.
اگر اشتباه نکنم ژاپنیها به بهبود مستمر میگن کایزن
احساس میکنم همه ماها این تکنیک رو بلدیم اما بخشی از آن را انجام نمیدهیم.
اجازه بده از خودم بگم.
احساس میکنم مرحله اول یعنی Plan و مرحله دوم یعنی Do رو کم و بیش خوب پیش میبرم اما مرحله سوم فراموش میشه.
حداقل برای من اینجوریه.
این یه تلنگر بود برای من. مرسی که نوشتی
فکر میکنم مرحله ی سوم رو خیلی از ماها فراموش میکنیم، سینای عزیز.
و چقدر خوبه که به یاد داشتن PDCA، این مرحله رو هم به یادمون بندازه.
خوشحالم که این نوشته برات مفید بود.