برای فکر کردن, بهانه‌ای برای نوشتن

ارزیابی در پایان سال و هدفگذاری برای سال آینده، با طرح چند سوال خیلی ساده

ارزیابی و هدفگذاری پایان سال، سال جدید، و کلمات و عباراتی اینچنین؛ کلمات و مفاهیمی‌هستند که هر سال، به خصوص با رسیدن یک سال به پایانش، در سرِ ما می‌چرخند و ما را کم یا زیاد به فکر کردن در مورد خودمان وا می‌دارند. نمی‌خواهم اینبار در این باره قلم‌فرسایی کنم. قبلاً در مورد پایان… ادامه مطلب ارزیابی در پایان سال و هدفگذاری برای سال آینده، با طرح چند سوال خیلی ساده

درباره یک كتاب, کتاب و زندگی

رمزگشایی از خرده اطلاعاتِ موجود در اضطرابها، راهی برای دستیابی به آرامش – اشاره به کتاب آلن دو باتن

اگر کتاب آرامش آلن دو باتن از مجموعه کتاب‌های مدرسه زندگیِ آلن دو باتن (که قبلا هم در این وبلاگ از برخی دیگر از کتابهای این نویسنده حرف زده ام (+)) را خوانده باشید (یا بخوانید)، متوجه شده‌اید (یا متوجه می‌شوید) که اضطرابهایی که گاه و بیگاه در زندگی گریبان‌مان را می‌گیرند در واقع، حاوی… ادامه مطلب رمزگشایی از خرده اطلاعاتِ موجود در اضطرابها، راهی برای دستیابی به آرامش – اشاره به کتاب آلن دو باتن

بهانه‌ای برای نوشتن

سه آهنگ و آواز، از سه خواننده‌ی دوست‌داشتنی

می‌خواستم اگر موافق و علاقمند باشید، خودمان را در این دنیای شلوغ واژه‌ها و کلمات که از هر سو احاطه‌مان کرده‌اند، کمی‌گم کنیم و در این گمگشتگیِ خودخواسته و شیرین‌مان، گوش به سه آهنگ و آواز، از سه خواننده‌ دوست داشتنی بسپریم. اولین موسیقی را از داریوش، خواننده‌ی دوست داشتنی‌مان، که بعید میدانم به این… ادامه مطلب سه آهنگ و آواز، از سه خواننده‌ی دوست‌داشتنی

بهانه‌ای برای نوشتن

یاد گرفته‌ام که در استفاده از واژه‌‌ها، بیشتر دقت کنم

چند وقت پیش، دوستی (که ایشان را نمی‌شناختم) پیج هنری من توی اینستا را فالو کرده بود، و توی بیو به مهارتی اشاره کرده بود که کنجکاو شدم نگاهی به پیجش بیندازم. توی پیجش عکسی را دیدم که درکنار یکی از دوستان انداخته بود. (در کلاسی که با آموزشهای ایشان شرکت کرده بود) به خاطر… ادامه مطلب یاد گرفته‌ام که در استفاده از واژه‌‌ها، بیشتر دقت کنم

دل نوشته

ولنتاین؛ بهانه‌ای برای خلق، ابراز، ادامه یا به یادآوردن احساسی پرشور

بعد از این چند مدت که نمیدانم چرا حس نوشتن نداشتم، و اینکه دغدغه‌ها و دلمشغولی‌های دیگری هم گاهی آدم را از این فضا کمی‌دور می‌کند؛ با نزدیک شدن ولنتاین داشتم به چیزی فکر می‌کردم. و گفتم کمی‌از آنهمه افکار و احساسی که ذهن و درونم را پر کرده‌اند، اینجا و برای شما هم بنویسم.… ادامه مطلب ولنتاین؛ بهانه‌ای برای خلق، ابراز، ادامه یا به یادآوردن احساسی پرشور

بهانه‌ای برای نوشتن

جادوی نظم در کشوی لباس

چند وقت پیش، کتابی توی کتابفروشی توجهم رو جلب کرد و تصمیم گرفتم بخرم و بخونم: نام این کتاب این هست: جادوی نظم (تحولی در زندگی، با هنر ژاپنی خلوت سازی و ساماندهی) نویسنده ی این کتاب، خانمی‌اهل ژاپن، به نام ماری کاندو است. و روشی که برای برقراری جادوی نظم به کار گرفته است… ادامه مطلب جادوی نظم در کشوی لباس

دل نوشته

لذت شگفت‌زده‌ شدن

مطلب کوتاهی حول لذت شگفت زده شدن به ذهنم رسید که می‌تواند به طریقی، به پست قبلی (کاش هیچوقت از دیدنِ شکفتنِ گل‌های زیر پایمان غافل نشویم) هم ربط داشته باشد. خواستم پی نوشت آن مطلب بنویسمش، اما به نظرِ خودم آنقدر اهمیتش زیاد بود که دلم نیامد در یک پی نوشت در پایین نوشته‌ای… ادامه مطلب لذت شگفت‌زده‌ شدن

بهانه‌ای برای نوشتن, درباره یک كتاب, دوست داشتنیها

کاش هیچوقت از دیدنِ شکفتنِ گل‌های زیر پایمان غافل نشویم

این نوشته، حاوی ابرازِ چند شگفتی است که در روزهای اخیر دست به دست هم دادند و به من لذتِ تاملی بیش از اندازه بخشیدند. امیدوارم بتوانم در پیوند دادنِ این چند حسِ شگفتیِِ درونم در بیرون به کمک کلمات، موفق شوم. اولی مربوط به خواندن یک نقل قول از آلبرت شوایتزر می‌شود که به… ادامه مطلب کاش هیچوقت از دیدنِ شکفتنِ گل‌های زیر پایمان غافل نشویم

برای فکر کردن, بهانه‌ای برای نوشتن, دانستنیها

چند پیشنهاد اگر مثل من، زیاد می‌نشینید

اگر یادتون باشه در پست قبلی: مرز بسیار باریک بین سلامتی و بیماری | یک تجربه شخصی برایتان تعریف کردم که چطور در عرض چند ثانیه، از این رو به اون رو شدم! و هنوز هم راستش را بخواهید، خیلی درد دارم، به خصوص وقتی روی صندلی میشینم. اما همین که مثل اون چند ساعتِ… ادامه مطلب چند پیشنهاد اگر مثل من، زیاد می‌نشینید