بهانه‌ای برای نوشتن, درباره یک كتاب

“و فردا خورشید جدیدی درخشش می‌آغازد”

در هر روز، لحظه ای هست که واضح دیدن مشکل است: دم غروب. در این لحظه نور و تاریکی در هم می آمیزند و همه چیز نه کاملاً روشن است و نه کاملاً تاریک. در بسیاری از سنن معنوی، این لحظه مقدس شمرده می‌شود. در هوای گرگ و میش، توازن میان انسان و سیاره آزموده می‌شود.… ادامه مطلب “و فردا خورشید جدیدی درخشش می‌آغازد”

توسعه مهارتهای فردی

سوم: ربات مداد رنگی

شاید قسمت اول و قسمت دوم از سری پست‌های میکرواکشن را خوانده باشید.  در سومین قسمت این مجموعه، میخواهم ربات مداد رنگی را به شما دوستان عزیزم معرفی کنم. در این ربات، به معرفی تصویریِ کاردستی‌هایی که قبلاً در مورد آنها با شما حرف زده بودم، میپردازم، و البته به غیر از نشانک کتاب، دو سه… ادامه مطلب سوم: ربات مداد رنگی

بهانه‌ای برای نوشتن, دل نوشته

چه پارادوکس عجیبی؛ وقتی غمگینی، گویی «لحظه‌ها» برایت دوست داشتنی تر میشوند

دو شب پیش، متن کوتاهی از کتاب «مهمانسرای دو دنیا» را در کانالم نوشتم؛ که البته قبلاً در این پست: مهمان‌هایی که به “مهمانسرای دو دنیا” دعوت شده اند؛ از این کتاب و نمایشنامه ی زیبا و خواندنی اش کمی‌حرف زده بودم. اینبار، با توجه به حال و هوای این روزهایم، حس کردم چقدر به نظرم… ادامه مطلب چه پارادوکس عجیبی؛ وقتی غمگینی، گویی «لحظه‌ها» برایت دوست داشتنی تر میشوند

توسعه مهارتهای فردی

دومین میکرواکشنِ من: نشانک‌های کتاب

اگر یادتان باشد، چند وقت پیش، پستی با این عنوان منتشر کردم: اولین میکرواکشنِ من، برای رسیدن به ماکرواکشن ای که در ذهن دارم و در آن پست، از راه اندازی یک کانال تلگرام به نام مداد رنگی و به آدرس coloredpencils55@ خبر دادم. (ممکن است برخی از شما به آن سر زده باشید، یا به آن… ادامه مطلب دومین میکرواکشنِ من: نشانک‌های کتاب

بهانه‌ای برای نوشتن, دل نوشته

خوبی را باید: قدر دانست، از آن گفت، و از آن الهام گرفت

دنیا را بدون خوبی‌ها تصور کنید. حتی تصورش هم دشوار است. خوبی را به آن مفهومی‌که در ذهن دارم، خیلی خلاصه اینگونه تعریف می‌کنم: هر آنچه که تحسین شما را بر می‌انگیزد، به طریقی به شما الهام می‌بخشد، این توانایی را از خود نشان می‌دهد که دنیا را به مکان بهتری نسبت به قبل تبدیل… ادامه مطلب خوبی را باید: قدر دانست، از آن گفت، و از آن الهام گرفت

بهانه‌ای برای نوشتن

لذتِ داشتنِ برادر

داشتنِ برادر، یکی از بزرگترین نعمت‌های زندگی است. گذشته از تمام خوبیهای این داشتن، که در مجال این نوشته نمی‌گنجد؛ وقتی پشت تلفن، بخاطر موضوعی که نگرانی همه ی اعضای خانواده را در پی داشته است، با صدای همیشه گرم و دوست داشتنی اش به تو می‌گوید: “تو نگران نباش…” و می‌کوشد تا جای همه… ادامه مطلب لذتِ داشتنِ برادر

بهانه‌ای برای نوشتن, کتاب و زندگی

یکی از شگفتیهای کتاب انسان خردمند برای من؛ آشنایی با نظم خیالی

کتاب انسان خردمند، که پیش تر در این پست از آن حرف زده بودم؛ آنقدر برای من، حرف تازه برای شنیدن و منظره برای دیدن دارد، که هر بار که به یک نکته یا بهتر بگویم به دنیای جدیدی در آن بر میخورم، و میخواهم در موردش در یک روز جدید بنویسم، نمیدانم از کجا شروع کنم، چگونه ادامه بدهم… ادامه مطلب یکی از شگفتیهای کتاب انسان خردمند برای من؛ آشنایی با نظم خیالی

بهانه‌ای برای نوشتن, توسعه مهارتهای فردی, دل نوشته

“صبح بی‌تو، رنگ بعد از ظهر یک آدینه دارد”

امروز صبح، ناخودآگاه یاد این قطعه از شعر زیبای «قیصر امین پور» افتادم: “صبح بی‌تو، رنگ بعد از ظهر یک آدینه دارد” چرا که امروز، صبح ام را بدون متمم شروع کردم. بی متمم؛ صبح که هیچ، زندگی گویی چیزی کم دارد. اما خوشحالم که این خارج از دسترس بودن دیشب و امروز صبحِ متمم،… ادامه مطلب “صبح بی‌تو، رنگ بعد از ظهر یک آدینه دارد”

بهانه‌ای برای نوشتن, توسعه مهارتهای فردی

فرآورده‌های اقدام جدیدِ من(۲): فهرستِ نبایدها

همانطور که در پست قبلی (فرآورده‌های اقدام جدیدِ من(۱)) نوشتم، از آنجا که فعالیت جدید من، مثل هر فعالیت دیگری میتواند یک سری فرآورده یا دستاورد یا آموخته یا تجربه ی جدید با خود در پی داشته باشد؛ تصمیم گرفتم دومین نوشته در اینخصوص را هم با شما به اشتراک بگذارم: قبل از اینکه یک کانال تلگرام… ادامه مطلب فرآورده‌های اقدام جدیدِ من(۲): فهرستِ نبایدها

بهانه‌ای برای نوشتن, توسعه مهارتهای فردی

فرآورده‌های اقدام جدیدِ من(۱): با مدیریت کانال تلگرام، خود را مهمانِ مخاطبم احساس میکنم

زمان و البته تجربه‌های مختلف به من نشان داده است که هر گام یا حرکت یا فعالیتِ جدید و متفاوت ای – هر چند کوچک – می‌تواند دنیای گسترده تری را پیشِ رویمان بگشاید که قدری به دنیای قبلی مان می‌افزاید؛ و اگر چه چالشهای فراوانِ خاصِ خودش را هم دارد، اما این قابلیتِ ارزشمند… ادامه مطلب فرآورده‌های اقدام جدیدِ من(۱): با مدیریت کانال تلگرام، خود را مهمانِ مخاطبم احساس میکنم