قصه های شهرزاد

قصه‌های شهرزاد(۱۵): ماموریت ویژه ای برای شِش

یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچکس نبود. شهر کوچکی در گوشه ای از دنیا بود که تنها ۱۰ نفر سکنه داشت. الته یک کدخدا هم داشت. آن شهر کوچک، شهر اعداد نام داشت و اسامی‌ده سکنه ی آن که همیشه در خوشی و آرامش و دوستی در کنار هم زندگی می‌کردند، عبارت بودند از:… ادامه مطلب قصه‌های شهرزاد(۱۵): ماموریت ویژه ای برای شِش

بهانه‌ای برای نوشتن, شعر و ادب

بیایید با ترنم‌های بهاری حافظ، به استقبال بهار برویم

در این واپسین روزهای سال، بیایید تا همراه با با یک سبد پر از گلهای رنگارنگِ امید و شادمانی، آغوشمان را برای یک سال جدید دیگر باز کنیم و بگذاریم تا نسیم بهاری با سرانگشتان لطیف و روحبخش اش، وجودمان را از نوازش‌های خویش سرشار و شاداب کند و تابش خورشید فروردین، قلب مان را گرم و… ادامه مطلب بیایید با ترنم‌های بهاری حافظ، به استقبال بهار برویم

بهانه‌ای برای نوشتن, شعر و ادب

افشین یداللهی …

چگونه به این راحتی، این آدمهای عزیز، از دست می‌روند…؟ همین دیروز، این شعرش – با مضمون مرگ- را در مورد «علی معلم» خواندم: «هر سال یک بار از لحظه ی مرگم بی تفاوت گذاشته ام بی آنکه بفهمم یک روز در چنین لحظه ای خواهم مُرد . . بعضی مرگ‌ها غیرمنتظره است با اینکه… ادامه مطلب افشین یداللهی …

شعر و ادب

با تو من با بهار می‌رویم… – از دکتر شریعتی

یکی از زیباترین متن‌هایی که از دکتر شریعتی دوست دارم، متن «با تو، من با بهار می‌رویم… بی تو، من با بهار می‌میرم» هست. زیبایی این متن، در نظرم نه یک زیبایی معمولی، بلکه زیبایی ای به غایت، سحر انگیز و جادویی به نظر میرسد. و از خود می‌پرسم: یعنی زیباتر از این هم، کسی… ادامه مطلب با تو من با بهار می‌رویم… – از دکتر شریعتی

درباره یک كتاب, کتاب و زندگی

در مورد پیدایش لغات نو در زبان، بیشتر بدانیم

  جالب بود… می‌خواستم بعد از این سه پست: از اختراع زبان چه می‌دانیم؟ (قسمت اول)  از اختراع زبان چه می‌دانیم؟ (قسمت دوم) داستان پیدایش خط باز به نکته ی دیگری – از نگاه خودم : بسیار جذاب و آموزنده – از کتاب «زبان شناسی و زبان فارسی» از «پرویز ناتل خانلری» اشاره کنم، که چند روز پیش،… ادامه مطلب در مورد پیدایش لغات نو در زبان، بیشتر بدانیم

بهانه‌ای برای نوشتن

اندر اوصاف تلگرام (۳)

شاید قبلاً اندر اوصاف تلگرام! (۱) و اندر اوصاف تلگرام! (۲) را خوانده باشید. اگر دوست داشتید بیایید تا یک داستان دیگر را هم در مورد تلگرام (اینبار در مورد خودم هست) برایتان تعریف کنم. داستان، از اینجا شروع شد که دیروز خواستم برای مربی ایروبیک مون از طریق تلگرام، یک تک آهنگ بفرستم. مربی ایروبیک مون، که بارها… ادامه مطلب اندر اوصاف تلگرام (۳)

درباره یک كتاب, کتاب و زندگی

از اختراع زبان چه می‌دانیم؟ – قسمت دوم

اگر قسمتِ اولِ از اختراع زبان چه می‌دانیم؟ را خوانده باشید، می‌دانید که در این نوشته که برگرفته از کتاب «زبان شناسی و زبان فارسی» از «پرویز ناتل خانلری» بود، سعی کردیم با داستان پیدایش زبان بیشتر آشنا شویم. همانگونه که در پست مستقل دیگری نیز با داستان پیدایش خط ( از همان کتاب) آشنا شدیم. در این نوشته، ادامه… ادامه مطلب از اختراع زبان چه می‌دانیم؟ – قسمت دوم

بهانه‌ای برای نوشتن

دلتنگ خندیدن‌های عمیق…

نمی‌دونم شما هم تجربه کرده اید؟ گاهی اوقات حس می‌کنیم زندگی مان، آن شور و شوق و انبساط درونی را کم دارد. گاهی، خیلی هم کم دارد. چند روز پیش، که توی یک وسیله نقلیه ی عمومی‌نشسته بودم تا به محل کارم برسم، و سرم مثل همیشه، توی کتاب خواندن بود؛ چند دخترِ دبیرستانی، توجهم رو… ادامه مطلب دلتنگ خندیدن‌های عمیق…

درباره یک كتاب, کتاب و زندگی

درسهایی از کتاب سه شنبه‌ها با موری – قسمت آخر

اگر تا به اینجای درسهایی از کتاب «سه شنبه‌ها با موری» (قسمت اول و قسمت دوم) را دوست داشتید، بیایید تا برای خواندن باقیِ این درسها با «میچ»، همراه شویم. مهر و شفقت بورزید.  در قبال هم دیگر احساس مسئولیت داشته باشید. اگر فقط همین درس‌ها را یاد می‌گرفتیم، سیاره ی خاکی تبدیل به جایگاه بهتری می‌شد. موری… ادامه مطلب درسهایی از کتاب سه شنبه‌ها با موری – قسمت آخر

الهام بخش, بهانه‌ای برای نوشتن

در پیچ و خم‌های زندگی

پیچ و خم اول) زندگی را در نگاهی انتزاعی، مانند یک راه نسبتاً مستقیم می‌بینم که در اکثر اوقات با اطمینان از آنچه که هستیم و آنچه که می‌خواهیم باشیم، در حال پیمودن آن هستیم. چیزهایی که آموخته ایم و تجاربی که پشت سر گذاشته ایم، همه به ما کمک می‌کنند تا این راه را… ادامه مطلب در پیچ و خم‌های زندگی