الهام بخش, درباره یک كتاب

کتابهایی که الهام بخشند – پاراگراف‌هایی از رزم آور نور

هر کدام از ما کتاب یا کتابهایی را خوانده ایم که برایمان بسیار الهام بخش بوده اند و هستند. چه بارِ اول و چه هر بار، با خواندن جملات و پاراگراف‌هایی از آن؛ گویی پرتوها و رنگهای درخشانی از الهام، امید، تسلی، شجاعت، ایستادگی، تلاش یا هر انگیزه یا احساس زیبای دیگری، در بومِ وجود… ادامه مطلب کتابهایی که الهام بخشند – پاراگراف‌هایی از رزم آور نور

درباره یک كتاب

درخششی از نور یک کتاب (ساحره ی پورتوبلو)

درخششی از نور یک کتاب (ساحره ی پورتوبلو) . … همه ی ما عادت کرده ایم کارها را «آن طور که باید» انجام دهیم. کسی دوست ندارد قدم‌های غلط بردارد، به خصوص وقتی از این غلط آگاه باشد. … یک بار که به محل دروازه‌های ادراک پی ببریم، باز کردن و بستن این درها بسیار… ادامه مطلب درخششی از نور یک کتاب (ساحره ی پورتوبلو)

الهام بخش, درباره یک كتاب

راز خوشبختی

مغازه داری پسرش را فرستاد تا از خردمندترین مرد دنیا سوال کند، راز خوشبختی چیست؟ پسر چهل روز در صحرا سرگردان بود و سرانجام به قلعه زیبایی رسید که در  بالای کوه مرتفعی قرار داشت. مرد خردمند آنجا زندگی می‌کرد. پسر وارد تالاری شد که جنب و جوش بسیاری در آن دیده می‌شد. مرد خردمند… ادامه مطلب راز خوشبختی

درباره یک كتاب

درخششی از نور یک کتاب (زهیر)

درخششی از نور یک کتاب (زهیر) اوایل بهار بود، اما هوا هنوز خیلی سرد بود. با این وجود به هوای تازه احتیاج داشتم. این همه داستان سرایی برای چه؟ زندگی من و اِستِر به آن شکل نبود که در صحبتم گفتم: مثل دو ریلِ مستقیم و همسو نبودیم که همیشه کنار هم باشند و رفتارشان… ادامه مطلب درخششی از نور یک کتاب (زهیر)

الهام بخش, درباره یک كتاب

نمی‌توانم وارد شوم (از پائولو کوئیلو)

نمی‌توانم وارد شوم (از پائولو کوئیلو) . نزدیک اولیت در اسپانیا، قلعه ی ویرانی است. تصمیم می‌گیرم ببینمش. وقتی می‌رسم، آقایی کنار در می‌گوید: «نمی‌توانید وارد شوید.» غریزه ام به من اطمینان می‌دهد که فقط به دلیل لذت ممنوعیت مانع ورودم می‌شود. توضیح می‌دهم که از راه درازی آمده ام، سعی می‌کنم به او انعام… ادامه مطلب نمی‌توانم وارد شوم (از پائولو کوئیلو)

درباره یک كتاب

درخششی از نور یک کتاب (مکتوب)

درخششی از نور یک کتاب (مکتوب) یکی از موثرترین تمرین‌ها برای رشد درونی، توجه کردن به کارهایی است که ما آن‌ها را به طور خودکار انجام می‌دهیم؛ مانند نفس کشیدن، پلک زدن و نگاه کردن به اطراف. وقتی چنین می‌کنیم، به مغز خود اجازه می‌دهیم که با آزادی بیشتر و بدون دخالت خواهش‌هایمان عمل کند.… ادامه مطلب درخششی از نور یک کتاب (مکتوب)

درباره یک كتاب

درخششی از نور یک کتاب (بریدا)

درخششی از نور یک کتاب (بریدا) [ ویکا به بریدا گفت: ] – «هرگز از شک دست نکش. وقتی شکی به جا نماند، معنایش آن است که از حرکت بازمانده ای. بعد خداوند می‌آید و همه چیز را منفصل می‌کند. چون او همواره سبب می‌شود راهی را بپیمایند که نیازمند پیمودنش اند. روش او برای… ادامه مطلب درخششی از نور یک کتاب (بریدا)

الهام بخش

دعایی که فراموش کردم (از پائولو کوئیلو)

دعایی که فراموش کردم (از پائولو کوئیلو) در خیابان‌های سان پائولو قدم می‌زدم که دوستی به نام ادینیو، بروشور کوچکی به من داد که نامش «تقدس فوری» بود. بروشور چهار رنگ بود و روی کاغذ عالی چاپش کره بودند. در آن به کلیسا یا فرهنگ یا فرقه خاصی اشاره نکرده بودند، فقط یک دعا بر… ادامه مطلب دعایی که فراموش کردم (از پائولو کوئیلو)

الهام بخش, درباره یک كتاب

راهنمای کوهنوردی! (از پائولو کوئیلو)

کوهی را که می‌خواهی از آن بالا بروی انتخاب کن. تحت تاثیر حرف‌های دیگران قرار نگیر که می‌گویند: «فلان کوه قشنگ تر است»، یا«بَهمان کوه راحت تر است». قرار است برای رسیدن به مقصدت، نیرو و شور و شوق زیادی صرف کنی، پس مسئول انتخاب خودتی و باید از کارت مطمئن باشی. زمان نزدیک شدن… ادامه مطلب راهنمای کوهنوردی! (از پائولو کوئیلو)

الهام بخش, درباره یک كتاب

نامه ای به قلبم

قلب من … من هرگز تو را سرزنش و محکوم نخواهم کرد. هرگز از آنچه می‌گویی احساس شرم نخواهم کرد. می‌دانم که خداوند تو را در پناه پرتو عشق و جلال خویش می‌گیرد. قلب من… من به تو ایمان دارم. من طرفدار تو هستم و همواره برایت دعا می‌کنم. دعا می‌کنم که به کمک و… ادامه مطلب نامه ای به قلبم