بهانه‌ای برای نوشتن, درباره یک كتاب

خوشبختی مان را چگونه محاسبه کنیم؟

شاید هر یک از ما خیلی ساده، خوشبختی را در چیزی بداند.

یکی در ثروت، دیگری در موفقیت، این یکی در داشتن خانواده ای گرم، آن یکی در سلامتی و …

این گزینه‌ها می‌توانند برای هر شخص یا هر جامعه یا هر فرهنگ یا در هر زمان یا هر مکان، متفاوت از دیگری باشند و البته شاید هم در مواردی، مشابه.

گاهی اوقات با خودم فکر میکنم و از خودم میپرسم:

آیا من خوشبختم؟

زمان‌هایی بوده یا هست که بیشتر از همیشه احساس خوشبختی می‌کرده ام و زمان‌هایی هم کمتر، یا اصلاً.

گاهی هم احساس خوشبختی می‌کنم، اما میدانم خنده ام از تهِ دل نیست؛

و گاه به بهانه ای خنده ای از ته دل میزنم، اما در دل میدانم که خوشبخت نیستم.

به هر حال، همه ی این مقدمه را گفتم تا به بخشی از کتاب ارزشمند “انسان خردمند” اثر “یووال نوح هراری” اشاره کنم، آن جایی که میکوشد به «محاسبه ی خوشبختی» بپردازد و با خواندنش در می‌یابیم که احساس خوشبخت بودن، می‌تواند پیچیده تر از آن باشد که پیش تر فکر می‌کردیم.

هراری، بدون صرفاً جانبداری یا ردِ دیدگاهِ خاصی، به یافته‌های مختلف در محاسبه ی خوشبختی اشاره می‌کند و البته این یافته‌ها را از دیدگاه خویش و با تفکر نقادانه و با طرح سوالات و نکاتی چالش برانگیز و قابل تأمل، به چالش می‌کشد و آنگاه برداشت و قضاوتِ نهایی را به خواننده اش می‌سپارد.

و البته در عین حال – به نظر من – خواننده را در یک سردرگمی‌ای هم رها میکند که در نهایت با درماندگی از خود بپرسد؟

پس واقعاً خوشبختی چیست؟

و من براستی کِی و چگونه می‌توانم احساس خوشبختیِ واقعی بکنم؟

اما از میانِ موارد و یافته‌های مختلفی که او در این زمینه به آنها اشاره می‌کند، میخواستم خیلی مختصر به چند مورد – با طبقه بندی خودم – اشاره کنم که وقتی به تجربیات و افکار و احساسات خودم در زمینه خوشبختی بر می‌گردم، در می‌یابم که در موارد زیادی به آنها اعتقاد داشته ام یا دارم، یا حداقل دیدگاهم – با درجات مختلفی – به آنها نزدیک تر بوده یا هست. (البته سعی می‌کنم به نکاتی که هراری در ادامه ی هریک بیان میکند نیز در کتاب توجه داشته باشم)

و آن موارد عبارتند از:

۱- تعریف پذیرفته شده ی عمومی‌از خوشبختی «خوش دلی» است. بر اساس این دیدگاه، خوشبختی چیزی است که من در درون خود حس می‌کنم، یعنی احساس لذت آنی یا خرسندی خاطر طولانی مدت از شیوه ی سپری شدن زندگی ام.

۲- پول به راستی خوشبختی می‌آورد. اما فقط تا جایی، و از آن به بعد اهمیت چندانی ندارد.

۳- به نظر می‌رسد که تأثیر خانواده و اجتماع در خوشبختی ما بیش از پول و سلامت است.

۴- خوشبختی واقعاً وابسته به عینیاتی مثل ثروت و سلامت و حتی جامعه نیست، بلکه منوط به ارتباط میان شرایط عینی و انتظارات ذهنی است.

۵- خشنود بودن با آنچه داریم، بسیار مهم تر از رسیدن به بسیاری از خواسته‌هاست.

۶- خوشبختی حاصل جمع و تفریق لحظات خوشایند و ناخوشایند نیست، بلکه ناشی از نگرش به کلیت زندگی به عنوان چیزی بامعنا و ارزشمند است. […] همانطور که نیچه گفت، اگر دلیلی برای زندگی داشته باشی، تقریباً هر ناملایمی‌را می‌توانی تحمل کنی. زندگی مفید، حتی در بطن دشواری‌ها، می‌تواند بی اندازه رضایت بخش باشد. اما زندگی بیهوده، با هر میزان از رفاه، مصیبتی وحشتناک است.

حال در پاسخ به سوالی که بالاتر مطرح کردم:

پس واقعاً خوشبختی چیست؟

و من براستی کِی و چگونه می‌توانم احساس خوشبختیِ واقعی بکنم؟

این نوشته ی نوح هراری را به خود جواب میدهم، که در پایان «محاسبه ی خوشبختی» و قبل از «فرجام انسان خردمند» می‌نویسد:

[su_quote]تازه چند سال است که محققان به مطالعه ی تاریخ خوشبختی پرداخته اند.

و ما هنوز در حال تدوین فرضیه‌های اولیه و جستجوی روش‌های تحقیق مناسب هستیم.

برای نتیجه گیریهای قاطع و پایان دادن به مناقشه ای که تازه شروع شده هنوز بسیار زود است.

مهم این است که به شناخت همه ی دیدگاه‌های گوناگون ممکن بپردازیم و سوالات مناسبی طرح کنیم.

اغلب کتاب‌های تاریخ بر افکار متفکران بزرگ، دلاوری جنگجویان، خیرخواهی قدیسان و خلاقیت هنرمندان تمرکز دارند.

این کتاب‌ها در مورد شکل گیری و گسست ساختارهای اجتماعی، ظهور و سقوط امپراتوری‌ها، و کشف و اشاعه ی فن آوری‌ها گفتنی زیاد دارند. اما راجع به تاثیر همه ی اینها بر خوشبختی و رنج افراد چیزی نمی‌گویند.

این بزرگترین خلاء در درک ما از تاریخ است. بهتر است به پر کردن این خلاء بپردازیم.[/su_quote]

و در نهایت و با تمام این اوصاف،

فکر میکنم تا زمانی که این مناقشه‌ها به پایان برسد و نتیجه گیری‌های قاطع ای در محاسبه ی دقیق و درست خوشبختی حاصل شود و نیز، خلاء موجود در درک تاریخ پر شود؛

شاید بهتر باشد خوشبختی را همچنان و کماکان با همان ۶ مورد بالا و موارد مشابهش محاسبه کنیم،

و یا شاید حتی خیلی ساده تر:

با داشتنِ «حسِ خوشبختی».

 

پی نوشت:

محاسبه ی خوشبختی، که به برخی از آنها اشاره کردم، صفحات ۵۱۸ تا ۵۴۰ کتاب انسان خردمند را در بر می‌گیرد.

و این نوشته، تنها چکیده ای بسیار مختصر و کوچک از نکات ارزشمند مطرح شده در این صفحات را در بر دارد.

1 دیدگاه در “خوشبختی مان را چگونه محاسبه کنیم؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *