در همین روزهایی که دگرگونی به ظاهر ناگهانی اوضاع و شرایط سیاسی افغانستان، بسیاری از ما را در شوک و نگرانی عمیقی فرو برد (+)، کتاب الکترونیکی رایگانی به دستم رسید به نام:
پشت پرده افغانستان
نوشته ی «دیه گو کوردووز» و «سلیگ اس.هاریسون» – با ترجمه ی «اسدالله شفایی» (انتشارات بینالمللی الهدی)
کتاب جالبی است که به نظرم میتواند برای کسانی که علاقمند به یافتن پاسخهایی برای بسیاری از سوالها و ابهامهایشان در خصوص تاریخ پرفراز و نشیب این کشور هستند، خواندنی و آموزنده (و البته ناراحتکننده) باشد.
به خصوص فکر میکنم کتاب مفیدی برای دوستان عزیز افغانمان باشد، تا با تاریخ و تحولات کشورشان از زبان این دو نویسنده بیشتر آشنا شوند.
البته سال انتشار این کتاب ۱۳۷۹ شمسی، و مربوط به تحولات افغانستان تا ۳۳ سال پیش است، و احتمالا سوالها و ابهامهای زیادی در دورههای زمانی پس از آن تاکنون، همچنان بی پاسخ میماند.
اما به هر حال با خواندن این کتاب، بهتر متوجه میشویم که چطور بازیهای سیاسی برخی دولتها و حکومتها و کشورهای دور و نزدیک میتواند یک کشور و مردمش را به ورطهی نابودی بکشاند.
اگر علاقمند به خواندن این کتاب هستید، میتوانید آن را از سایت پارس بوک به طور رایگان دانلود کنید:
دانلود کتاب پشت پرده افغانستان
البته قبل از خواندنش، به نظرم لازم است که توضیحات زیر را هم – که عینا از همین سایت پارس بوک برداشتهام – مدنظر داشته باشیم:
توضیحات: “یکی از نویسندگان کتاب، دیه گوکوردوویز است که به حیث نماینده سرمنشی ملل متحد در امور افغانستان، در موضوع و قضایای پشت پردۀ آن دخیل بود و شخص دومیسلیگ اس.هاریسون محقق و کارشناس مسایل آسیا است که سالیان طولانی مسایل منطقه و افغانستان را تعقیب نموده است. نتیجهگیری در مورد اینکه محتویات کتاب، بیطرفانه و ملهم از واقعیت است و یا هم ملحوظات وظیفوی و اطلاعاتی و برداشتهای ذهنی و شخصی در آن دخیل است؛ مربوط به خواننده خواهد بود، زیرا خوشبختانه بسیاری از ما شاهد عینی وضع کشور و تحولات آن در فاصله زمانی هستیم (۱۹۷۹ ـ ۱۹۸۸) که این کتاب در مورد آن نوشته شده است. تنها گفته میتوانم که اینگونه کتابها با همه ادعای بیطرفی نویسنده، نمیتواند کاملاً متکی بر حقیقت عینی باشد؛ زیرا عوامل گوناگون بر روان و قلم نویسنده تاثیر گذار خواهد بود. کتاب با نثر روان از جانب اسدالله شفایی برگــردان گـردیده که خواننده را با عــلاقه زیــاد به عمق حوادث میبرد و خواندن کتــاب را دلپذیر میسـازد.”
یادداشت ناشر و یادداشت مترجم را هم که به شکلی مختصر، نمایی از مضمون این کتاب و تحولات عجیب افغانستان پیش چشمان ما میگذارد اینجا مینویسم تا اگر شما هم علاقمند بودید آنها را بخوانید، و برای خواندن یا نخواندن کل کتاب هم راحتتر تصمیم بگیرید.
***
یادداشت ناشر:
بحران افغانستان اکنون [سال ۱۳۷۹] به یک معضل جهانی تبدیل شده است.
این بحران با دخالت عوامل گوناگون و گذشت زمان روز به روز پیچیدگی بیشتری پیدا کرده و امروز به صورت یک مسئله غیرقابل حل نمایان گردیده است.
دستهای پنهان خارجی، کشورهای همسایه، قدرتهای بینالمللی و اختلافات و کشمکشهای احزاب و نیروهای گوناگون داخلی از جمله عوامل دخیل در تشدید و ادامه این بحران هستند.
شناخت این عوامل و سیاست کشورهای مداخلهگر از لوازم شناخت بحران افغانستان به شمار میآید.
نویسندگان کتاب، دو چهره شناخته شده هستند. یکی از آنان (دیه گو کوردووز) بنابر مقتضیات شغلی خود – نماینده دبیرکل سازمان ملل در امور افغانستان – مستقیماً درگیر موضوع و قضایای پشت پرده آن بوده و دیگری (سلیگ اس.هاریسون) به عنوان محقق و کارشناس مسائل آسیا و از نزدیک رویدادها و تحولات این کشور را زیرنظر داشته و گفتگوهای مفصلی با سران قدرتهای مداخلهگر انجام داده است.
ترجمه این کتاب نیز توسط یک مترجم افغان و آشنا به مسائل افغانستان و با دقت و رعایت امانتداری صورت گرفته است.
امید است انتشار این کتاب گامیباشد در جهت شناخت بیشتر زوایای جدید از تحولات افغانستان – و رابطهی آن با مسائل منطقهای و جهانی.
تنها با مطالعه دقیق و بیطرفانه رویدادهای گذشته این کشور میتوان به درک واقعیتهای امروز جامعه افغانستان نزدیکتر شد و تصویر روشنتری از فردای آن ترسیم کرد.
***
یادداشت مترجم:
تهاجم ارتش سرخ به افغانستان یکی از مهمترین رویدادهای قرن حاضر است که به دنبال آن این سرزمین عرصه کشمکش قدرتهای بزرگ و دولتهای منطقه گردید و در این میان تنها قربانیانی که فراموش شدند، مردم افغانستان بودند.
کتاب پشت پرده افغانستان از بسیاری از افسانههای پیرامون جنگ افغانستان پرده بر میدارد و بویژه در همین رابطه به ارزیابی این فرایند مهم تاریخ معاصر میپردازد که جنگ سرد چرا و چگونه پایان یافت و بحران افغانستان چه جایگاهی در آن داشت.
پشت پرده افغانستان یکی از برگهای تاریخ معاصر افغانستان است که حوادث و تحولات سیاسی این سرزمین را از زمان فروپاشی نظام پادشاهی و تاسیس نخستین جمهوری توسط محمدداوود در ۱۹۷۳م/ ۱۳۵۲ش، تا خروج ارتش سرخ در ۱۹۸۸م/ ۱۳۶۷ش و پس از آن سقوط دولت کمونیستی مورد بررسی قرار میدهد و به عوامل خارجی مداخلهگر در افغانستان، بویژه دیپلماسی قدرتهای بزرگ در دوران پس از کودتای کمونیستی، تهاجم ارتش سرخ و همچنین تلاشهای میانجیگری سازمان ملل و نتایج انعقاد معاهدات ژنو میپردازد.
کتاب حاضر عمدتاً به انگیزههای داخلی شوروی سابق از لشکرکشی به افغانستان پرداخته و به نسبت کمتر انگیزههای آمریکا را که در آن روزگار تحتتاثیر فضای حاکم بر جنگ سرد قرار داشت و به علاوه تعاریفی سلطهطلبانه از نقش، منافع و امنیت خود در جهان ارائه میداد، نقد و ارزیابی کرده است.
بدین ترتیب، موضوع اصلی این کتاب به کشمکش ابرقدرتها و حامیان منطقهای آنها مربوط میشود تا به انگیزههای داخلی مردم افغانستان.
با این همه رویکرد نویسندگان به محاسبهها و معادلههای قدرت و سیاست در این مقطع تاریخی قابلتوجه است.
از همین رو این کتاب ممکن است ارزیابیهای جدیدی راجع به بسیاری از مسائل جهانی و منطقهای ارائه نموده و به گونهای نو به تجزیه و تحلیل قضایا بنشیند.
به عنوان نمونه، نویسندگان برآنند که شوروی سابق نه به عنوان برداشتن اولین قدم برای سلطه بر حوزههای نفتی خلیج فارس و دسترسی به آبهای گرم، بلکه به خاطر ترس از گرایش روزافزون حفیظالله امین به سوی واشنگتن و روی کار آمدن یک حکومت طرفدار آمریکا در افغانستان تصمیم به مداخله نظامیگرفت.
و یا اینکه گورباچف مدتها پیش از اینکه موشکهای «استینگر» وارد عرصه جنگ شود، در جستوجوی راههای خروج از طریق مذاکره برآمده بود.
همچنین این نکته که اسلامآباد به شدت علاقهمند به گسترش جنگ افغانستان بود و ادامه کشمکش سیل کمکهای غربی و منافع فراوانی را نصیب این کشور میساخت، اسلامآباد حاضر شد که به عنوان مجرایی برای انتقال کمکهای غرب به مجاهدین افغانستان عمل کند، چرا که در ازای آن آمریکا فعالیتهای اتمیپاکستان را نادیده میگرفت و از طریق دیگر این کشور سهم بزرگی از کمکهای مالی و تسلیحاتی به مجاهدین را خود به جیب میزد.
در این شرایط، پاکستان تهدید کمونیسم در افغانستان را اساسی برای روابط پایدار با واشنگتن تلقی میکرد و امیدوار بود کمکهای نظامیآمریکا از سر گرفته شود.
از سوی دیگر روی کار آمدن هر دولت قدرتمند در افغانستان باعث میشد مسئله مورد اختلاف “خط دیورند” دوباره زنده شود.
به همین دلیل اسلامآباد استراتژی ایجاد یک دولت ضعیف دستنشانده در افغانستان و انهدام همهجانبه این کشور را پیش روی قرار داده بود.
آژانسهای اطلاعاتی پاکستان در این راستا سعی داشتند هرگونه تحرک و تلاش نیروهای ملی افغانستان را در نطفه خفه کنند و بسیاری از گروههای جهادی نیز آگاهانه یا ناآگاهانه در دام سیاستهای اسلام آباد گرفتار آمدند.
واشنگتن از دیگر جانب، تلاش داشت ارتش سرخ در افغانستان زمینگیر شود، و از همین رو بر سر راه خروج آنها مانع ایجاد کرد.
اغلب رهبران آمریکا سعی داشتند شوروی را در باتلاق افغانستان گیر اندازند و بدینسان قضیه ویتنام را تلافی کنند.
از نظر آنان ادامه حضور نیروهای شوروی در این سرزمین محکومیت بیشتر مسکو در افکار عمومیجهان را به دنبال داشت و بر روی جنایات غرب در دیگر نقاط دنیا پرده میکشید.
تضعیف نظامیو اقتصادی کرملین دیگر امتیازی بود که کاخ سفید از این رهگذر آن را نصیب میشد.
ضعف نیروها و احزاب جهادی در تعیین اهداف و تدوین یک استراتژی مبارزاتی حکومتی از دیگر مواردی است که نویسندگان به آن پرداختهاند.
کمبودها و مشکلات ساختاری و بنیادی آنان برای شکل دادن به یک حرکت هماهنگ و منسجم از همان آغاز آیندهای مبهم را پیش روی مردم افغانستان قرار میداد.
در این میان آنچه در گیر و دار این کشمکشها هرگز کسی به آن نمیاندیشید، منافع ملی کشور و مردم افغانستان بود.
این بود که پیشبینی تلخ “راه افتادن حمام خون در کابل” در نهایت به تحقق پیوست و آمال و آرزوهای “قربانیان فراموش شده” به فراموشی سپرده شد.
با درود. مطلب آموزنده ای بود. سپاس از انتخاب شما و دغدغه ای که برای مشکلات جاری دارید. در مجموع وب لاگ شما یک اصالت و ارزش ذاتی دارد، یک زیبایی مفهومیدر عین سادگی.
لطف دارید. ممنون از توجه و محبتتون.