درخششی از نور یک کتاب (بابا لنگ دراز)
من سر خوشبختی را پیدا کرده ام و آن اینست که برای «حال» زندگی کنم. افسوس گذشته را خوردن و به انتظار آینده به سر بردن غلط است.
بلکه باید از این لحظه حداکثر استفاده را کرد. من میخواهم هر ثانیه از زندگیم را خوش باشم و میخواهم وقتیکه خوش هستم بدانم که خوش هستم.
بعضیها زندگی نمیکنند. مسابقه ی دو گذاشته اند. میخواهند به هدفی که در افق دوردست است برسند و در حالیکه نفسشان بشماره افتاده میدوند و زیباییهای اطراف خود را نمیبینند.
آنوقت روزی میرسد که پیر و فرسوده هستند و دیگر رسیدن و نرسیدن به هدف برایشان بی تفاوت است.
ولی من تصمیم گرفته ام که سر راه بنشینم و توده ای از خوشیهای زندگی را ذخیره کنم.
نام کتاب: بابا لنگ دراز
نویسنده : جین وبستر
[okbox]هنوز در اولین مسابقه یک روز جدید شرکت نکرده اید؟… اگر برنده خوش شانس این مسابقه ی بسیار ساده باشید، جایزه باارزشی در انتظار شماست… قبل از آن، راهنمای شرکت در مسابقه را بخوانید.[/okbox]
سلام
متن بالا ساده،بدون ابهام و پر مغز بود…
چیزی که این پایین مینویسم پاسخی بود که به دلیل محدودیت تو فضای بلاگفا نتونستم اونجا بنویسم.(تو بلاگفا هر کامنت میتونه دو هزار حرف داشته باشه!)
شهرزاد عزیز،خیلی خیلی ممنون که لطف کردی و هر چند دیر:)) سر زدی.
محل کار من موزه ی مردم شناسی حمام قجره.اگه قزوین اومدی حتما سری به اینجا بزن.چند وقتی بود،تو فکر بودم که این بنای تاریخی رو جور دیگه و از زاویه ای دیگه معرفی کنم.این ایده به ذهنم رسید که یکسری داستان و گفتگو و قصه رو از مجسمهها بسازم.که اگه زیبایی بصری دارن،یه مفهوم و فلسفه هم داشته باشن،البته شاید کلمه ی فلسفه مناسب نباشه.بذار به زبون مدیریت و فروش بگم،در واقع میخوام از این طریق به این مکان و مجسمههاش یه برند و جایگاه تازه بدم.
اسامیرو خودم انتخاب میکنم.اگر هویتی ساخته میشه ساخته ی ذهن خودمه.خیلی خیلی کاستی داره ولی سعی کردم کاری رو شروع کنم و بهش جهت بدم.به نظرم درست میگی که باید یه تاریخچه ی قبلی از شخصیتها بگم.
بابت توصیه ی اصلاح معشوقه به معشوق خیلی ممنون.نکته ی مهمیبود.
بازم اونورا بیا:)
برقرار باشی و سربلند…
سلام. مجتبی عزیز پس بهت تبریک میگم! میدونی چرا؟ چون این کارت واقعا به نظرم خیلی جالب و قابل توجه اومد.
اینکه به شغلت عشق میورزی و اون رو از اون حالت روتینی که باید باشه به این شکلی که ازش حرف میزنی در آورذی. واقعا خوبه. آفرین!:)
برات آرزوی موفقیت میکنم و مطمئنم بهترین کارمند موزه ی دنیا میشی.:)
بابت سر زدن و نظر دادن هم خواهش میکنم. خیلی خوشحال میشم به وبلاگ دوستم، هر چند دیر…;) سر بزنم.
و خیلی خوشحال شدم نظری که در مورد اون پست دادم مورد توجهت واقع شده. ممنون از لطفت.
امیدوارم باز هم داستانهای زیبای دیگری از شخصیتهای موزه ی مردم شناسی حمام قجر بخونیم…
اعتماد به نفسم رفت بالا:))
ما در قالب بخش خصوصی فعالیت داریم.امیدوارم حالا حالاها بتونیم با آقایان کنار بیایم و منم بتونم به اینکارم ادامه بدم…