درخششی از نور یک کتاب (کویر)
دوست داشتن برتر از عشق است.
عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست و گذر فصلها و عبور سالها بر آن اثر میگذارد، اما دوست داشتن در ورای سن و مزاج زندگی میکند و بر آشیانه بلندش روز و روزگار را دستی نیست.
عشق جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی «فهمیدن» و «اندیشیدن» نیست.
اما دوست داشتن، در اوج معراجش، از سرحد عقل فراتر میرود و «فهمیدن» و «اندیشیدن» را نیز از زمین میکَند و با خود به قله بلند اشراق میبرد.
عشق در دریا غرق شدن است و دوست داشتن در دریا شنا کردن.
عشق بینایی را میگیرد و دوست داشتن میدهد.
عشق همواره با شک، آلوده است و دوست داشتن سراپا یقین است و شک ناپذیر.
از عشق هر چه مینوشیم، سیراب تر میشویم و از دوست داشتن هر چه بیشتر، تشنه تر.
عشق هر چه دیرتر میپاید کهنه تر میشود و دوست داشتن، نوتر.
[scbutton link=”https://1newday.ir/?p=1874″ target=”blank” variation=”orange” size=”small” align=”none”]درخشش دیگری از نور کتاب کویر !…[/scbutton]
در عشق، رقیب منفور است و در دوست داشتن است که هواداران کویش را چو جان خویش دارند، که حسد شاخصه عشق است. چه، عشق، معشوق را طعمه خویش میبیند و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش برباید و اگر ربود، با هر دو دشمنی میورزد و معشوق نیز منفور میگردد. و دوست داشتن ایمان است و ایمان یک روح مطلق است، یک ابدیت بی مرز است، از جنس این عالم نیست.
عشق، لذت جستن است و دوست داشتن، پناه جستن.
عشق، غذا خوردن یک حریص گرسنه است و دوست داشتن «همزبانی در سرزمین بیگانه یافتن» است.
عشق، گاه جابجا میشود. گاه سرد میشود و گاه میسوزاند. اما دوست داشتن از جای خویش، از کنار دوست خویش بر نمیخیزد، سرد نمیشود که داغ نیست، نمیسوزاند که سوزاننده نیست.
عشق رو به جانب خود دارد، خودخواه است و «خودپا» و حسود و معشوق را برای خویش میپرستد و میستاید، اما دوست داشتن رو به جانب دوست دارد، دوست خواه است و «دوست پا» و خود را برای دوست میخواهد و او را برای او دوست میدارد و خود در این میانه نیست …
نام کتاب : کویر
نویسنده: دکتر علی شریعتی