درباره یک كتاب

درخششی از نور یک کتاب (رزم آور نور-۱)

درخششی از نور یک کتاب (رزم آور نور-۱)

رزم آور نور شکست را می‌شناسد.
شکست را بی ارزش نمی‌انگارد و نمی‌گوید: “خوب، این موضوع خیلی مهم نیست” یا “راستش را بگویم، خیلی هم دلم نمی‌خواست موفق شوم”.
او شکست را چون شکست می‌پذیرد، بی آن که بکوشد آن را به پیروزی مبدل کند.
تلخی زخم خوردن، بی تفاوتی یاران، تنهایی شکست.
در این لحظات به خود می‌گوید: “برای چیزی جنگیدم و موفق نشدم. در اولین نبرد شکست خوردم.” و این جمله نیروی او را تجدید می‌کند.
می‌داند هیچ کس همیشه پیروز نمی‌شود، و تفاوت میان اعمال درست و خطایش را می‌فهمد.

رزم آور نور

رزم آور نور نقایص خویش را می‌شناسد، و فضایل خویش را نیز٫
برخی یاران مدام شکوه دارند: “بخت دیگران بیش از ماست.”
شاید حق با آنان است، لیک رزم آور فلج را بر خود روا نمی‌دارد. می‌کوشد فضایل خویش را بیش تر ارج نهد.
می‌داند نیروی غزال در چابکی پاهایش است.
مرغ دریایی نیرومند است، چرا که موقع شکار می‌تواند مکان ماهی را به دقت تشخیص دهد.
او آموخته که ببر از کفتار نمی‌ترسد، زیرا از نیروی خویش اگاه است.
پس می‌سنجد آن چه را که می‌تواند بر آن حساب کند

و همواره «ابزار خویش» را نظاره می‌کند، که سه چیز است:
«ایمان» ،
«امید» ،
و «عشق»
اگر این سه بر جای باشند، در پیش رفتن درنگ نمی‌کند.

از کتاب: «رزم آور نور»

نویسنده: پائولو کوئیلو


درخششی از نور یک کتاب (رزم آور نور-۲)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *